فعالیت عادی رسانه‌ای در شرایط غیرعادی!

آیا در مناسبات سیاسی و اجتماعی غیرعادی می‌توان رسانه و روزنامه‌نگاری عادی داشت؟ به این معنی که همان‌گونه تحلیل و اطلاع‌رسانی کرد که رسانه‌ها در جوامع عادی انجام می‌دهند؟ اگر چنین باشد پس فرق وضعیت عادی آن‌ها و اوضاع غیرعادی ما ایرانیان در داخل و خارج چیست؟!

از سوی دیگر، به چه دلیل مطبوعات ایران در سال‌های ۵۶ و ۵۷ نه‌تنها قابل دفاع نیستند بلکه سبب شرمساری‌اند؟! آن‌ها چه باید می‌کردند تا بعدها به‌عنوان روزنامه حرفه‌ای و صدای روشنگر جامعه روسپید باشند؟ گذشته از اینکه برای روشنگری، خود می‌بایست روشن بود، اما شاید بزرگ‌ترین خطای آن‌ها را می‌بایست در سیاست زدگی و سیاست زدگی دید.

امروز اما مشکلات و البته فضای رسانه در داخل و خارج ازجمله به دلیل امکانات تکنولوژیک و شبکه‌های اجتماعی از نوع دیگریست. در داخل سالیان سال است که سانسور و خودسانسوری و نظارت امنیتی بر رسانه‌ها و رانت خبری و وابستگی‌های آلوده به فساد گروه‌های مافیایی رژیم شرایط پیچیده‌ای را به وجود آورده.

الاهه بقراط

در خارج برخی رسانه‌های موسوم به فارسی‌زبان دچار باندبازی‌ و فساد رسانه‌ای از نوعی دیگرند که گاهی برنامه‌های آن‌ها را به‌ویژه در موسم رأی‌گیری به عکس‌برگردان رسانه‌های جمهوری اسلامی تبدیل می‌کند.

اما این فضا که تا چندی پیش از سوی خود این رسانه‌ها «عادی» و «بدیهی» قلمداد می‌شد، با به میدان آمدن نسل‌های دهه‌ی هفتاد و هشتاد خورشیدی چه در داخل و چه در خارج با مقاومت روبرو می‌شود. این جوانان نگاه متفرعن و متکبر و یک‌سویه‌ی این رسانه‌ها را تحمل نمی‌کنند و زیر بار حرف‌های خبرنگاران و «کارشناسان»شان که زمانی یک‌تنه جولان می‌دادند نمی‌روند بلکه از آن‌ها پاسخ می‌خواهند! نسل‌های تازه نمی‌پذیرند که برخی از اینان در خارج کشور نیز به‌طور پیدا و پنهان در روابط عمومی شنیع برای رژیم ارتجاعی ایران مشغول باشند آن‌هم بدون آنکه شکل و شمایل و سبک زندگی آن‌ها با چارچوب‌هایی که حکومت مذهبی و مرتجع بر جامعه تحمیل کرده کوچک‌ترین همخوانی داشته باشد.

در این میان، بر اساس بررسی‌ها ازجمله نظرسنجی اخیر اندیشکده ققنوس، خبرهای مربوط به رأی‌گیری ۱۴۰۰ توسط مخاطبان عمدتا از شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌شود. بخشی از این پدیده به جذابیت و سادگی حضور و دسترسی به شبکه‌های اجتماعی برمی‌گردد اما بخشی از آن حتماً به عملکرد این رسانه‌ها مربوط است که نتوانسته‌اند بین خود به‌عنوان منابعی‌ که رسالت حرفه‌ای آن‌ها بازتاب رویدادها و تمایلات و وضعیت واقعی جامعه است با تفکر سیاسی برخی گردانندگان و کارمندانشان که پیدا و پنهان در دفاع از جمهوری اسلامی آن را عادی قلمداد می‌کنند، خط و مرز بکشند. آحاد جامعه اما در همه‌جا همواره به دنبال این هستند که صدای خود را به گوش دیگران برسانند به‌ویژه اگر این صدا همیشه سرکوب‌شده باشد. دلیل اوج شبکه‌های اجتماعی و افول رسانه‌های سنتی و «پرمخاطب» در همین نکته است. رسانه‌های داخل و خارج که شرایط غیرعادی ایران و ایرانیان را عادی جلوه می‌دهند، در شبکه‌های اجتماعی نیز با مقاومت روبرو می‌شوند!

الاهه بقراط

کیهان لندن شماره ۳۱۵

مطالب مربوط

تناقض؟ توهم؟ یا هر دو؟!

دشمن ما یکی است!

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر