پادشاهی یکی از دیرینهترین نظامهای سیاسی و اداره کشور در تمدن بشری است؛ سابقه این سیستم اجرایی، ریشه در عصر ایلامیان دارد و تکمیل آن در دوران هخامنشی است؛ ماهیت نظام پادشاهی/ شاهنشاهی در طول تاریخ همواره دستخوش تغییر و تحول شده و بهتناسب ضرورتهای زندگی اجتماعی و تبدیل علائق و اندیشههای انسانها، محتواهای متفاوتی داشته است.
نخستین نظامهای پادشاهی حول محور فرد: شاه، ملکه یا خاندان، شکلگرفته است؛ در ادبیات سیاسی از پادشاهی فردی بهنظام مونارشی نامبرده شده است. در این نوع از پادشاهی، شخص حاکم با تکیهبر مشروعیت آسمانی و فره ایزدی، بر رعیت و سرزمین معینی حاکمیت میراند. پادشاهی از پدر به فرزند پسر منتقل میشود و نظام شاهی موروثی شکل میگیرد. در نظامهای پادشاهی فردی، قانون مظهر امر پادشاهی است. مشروعیت دینی پادشاه همانطور که اشاره کردم مبتنی بر دین و همراهی پایگان دینی است. فریدریش هگل فیلسوف آلمانی در درس گفتارهای «عقل در تاریخ»، امپراتوری هخامنشیان را نخستین نظام سیاسی پادشاهی منسجم و مقتدر در تاریخ ایران میداند.
نظامهای سیاسی هخامنشیان و ساسانیان در ایران باستان و نظامهای شاهی آلبویه، سامانیان، صفویان، قاجاریه در تاریخ میانه ایران، جزو نظامهای شاهی فردی و دینی به شمار میروند؛ با انقلاب مشروطیت پایههای غیرالهی و ملی نظام پادشاهی گذاشته شد و در دوران سلطنت پهلویها، نظام پادشاهی با گذار از فره ایزدی و پایگان دینی، در قانون و تعهد به قانون گذاشته شد؛ به تعبیری پادشاهی مشروطه ایران در ایجاد دولت ملی و ملت ایران شکل گرفت. اگرچه متمم قانون اساسی مشروطه، شاه را مؤید به تائید الهی دانست، اما مشروعیت آن را بهمثابه نماد ملی برگرفته از تفویض ملت میداند (اصل سی و پنجم متمم قانون اساسی در حقوق سلطنت ایران)؛ یعنی سلطنت متعلق به ملت شد. بر این اساس که «بنیان مشروطیت دولت بر دو اصل است: یکی سلطنت ملی، دیگری انفصال اختیارات دولت».
بنیانگذاران حقوق اساسی مشروطیت بر این نظرند که در اصول مشروطیت «کلیه اختیارات را ناشی از ملت میدانند و هیچکس را صاحب قدرت نمیشناسد مگر به این عنوان که قدرت از جانب ملت به او مفوض باشد و هر ملتی که صاحب و دارای این حق شده، یعنی هیئت دولتی که بر آن ملت سلطنت دارد قبول کرده باشد که اختیاراتش از جانب ملت و قدرتش بهموجب وکالت از ملت است، گویند دارای سلطنت ملی است» (حقوق اساسی محمدعلی فروغی، سیاستنامه، ص ۱۴).
یادآوری میکنم گذار پادشاهی از ماهیت مطلقه به ماهیت مشروطه و مقید شدن به قانون و انتخاب شاه، در جریان تحولات سیاسی بریتانیا در قرن سیزده رخ داد. نخستین قانونی که حدود حکمرانی شاه را مقید و مشروط میکند، قانون ماگنا کارتا یا «منشور کبیر» است که در ۱۲۱۵ میلادی به تصویب رسید. از آن رویداد تا امروز، برخی از نظامهای پادشاهی، مشروط و مقید به قانون و مشروطه سلطنتی خوانده میشوند. همچنین در سیر تحولی نظامهای سلطنتی، همانطور که مشروعیت پادشاه از آسمان و انگارههای دینی به قانون و مشروطیت تغییریافته، انتخاب پادشاه هم از حیطه سرداران جنگی، مالکان و اعضای خاندان شاهی، به انتخاب عمومی ملت و رأی نمایندگان ملی در پارلمان تغییریافته است؛ بنابراین شکل و ماهیت مدرن و امروزی نظام پادشاهی، از یکسو مبتنی بر قانون و مشروطیت است و از سوی دیگر برآمده از انتخاب ملت و رأی نمایندگان کشوری در پارلمان است (بهتناسب وضعیت امروز ایران که نهاد سلطنت در مقام اپوزیسیون و جایگزین دمکراتیک برای اداره کشور قرار دارد، انتخاب پادشاه و استقرار نظام سلطنت مشروطه، از وظایف مجلس مؤسسان و برگزاری رفراندوم ملی برای تعیین ماهیت و انتخاب شکل دولت آینده است).
همانطور که ایرانشناس معروف آرتور کریستینسن مینویسد «تغییر سلسله سلاطین فقط یک حادثه سیاسی نبود، بلکه نشانه پیدایش روح جدیدی در شاهنشاهی ایران به شمار آمد. دو چیز موجب امتیاز دولت ساسانی از دولت متقدم است: یکی تمرکز قدرت، دیگر ایجاد دین رسمی. اگر عمل نخستین را بازگشت به سنتهای زمان داریوش کبیر بشماریم، عمل دوم را حقا باید از مبتکرات ساسانیان بدانیم؛ اما این ابتکار هم نتیجه تکامل کند سیری بود که در این وقت پا به دایره تحقق نهاد، چنانکه سیزده قرن بعد تشکیل مذهب رسمی تشیع نیز به همین نحو نتیجه تحولات بسیار بود.» در تاریخ معاصر ایرانزمین، دو بار هم روح تازهای در ایران شاهنشاهی به وجود آمد: در جنبش مشروطیت، روح ملی ایران در پادشاهی مقید به قانون ظاهر شد و در بنیانگذاری سلسله پهلوی، هویت ملی و مدرن ایران به عرصه رسید.
برای آشنایی مفصل با بنیانهای تاریخی و سیاسی نظام سلطنتی، این منابع پیشنهاد میشود:
امپراتوری هخامنشی، پییر بریان، ترجمه ناهید فروغان، نشر فرزان روز، تهران، ۱۳۹۲
ایران در زمان ساسانیان، آرتورکریستینسن، ترجمه رشید یاسمی، نشر صدای معاصر، تهران، ۱۳۸۵
تاریخ ایران کمبریج، گروه مؤلفان، دفتر دوم: دوره هخامنشیان، دفتر سوم: دوره ساسانیان، دفتر ششم: دوره صفویه، دفتر هفتم: قاجاریه و پهلوی، انتشارات امیرکبیر و نشر جامی، تهران، ۱۳۸۶
تشکیل دولت ملی در ایران- حکومت آق قوینلو و ظهور دولت صفوی، والتر هینتس، ترجمه کیاووس جهانداری، نشر خوارزمی، تهران، ۱۳۷۸