اینکه از هر ابزار مثبت میتوان برای اهداف منفی استفاده کرد تردیدی نیست اما افراد یا جریاناتی که چنین میکنند هم در اقلیت هستند و هم قادر به از بین بردن تأثیرات مثبت این ابزار نیستند.
درعینحال مهم این است که کاربران این ابزار، ازجمله فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، ابزار را بجای هدف نگیرند! آنهایی که از این ابزار استفاده منفی مثلاً برای مغزشویی مخاطبان میکنند، این تفاوت را کاملاً تشخیص داده و بسیار هدفمند عمل میکنند!
در این میان، گذشته از اینکه در داخل ایران رسانهها به دلیل حکومت جمهوری اسلامی از آزادی در گزارش و خبررسانی حرفهای برخوردار نیستند، در خارج کشور نیز در برخی رسانههای فارسیزبان و همچنین برخی رسانههای بینالمللی که «جریان اصلی» خبررسانی را تشکیل میدهند، گزارشهای نادرست درباره جامعه ایران و تمایلات مردم منتشر میشود. هفته گذشته در اعتراض به تحریف درباره وضعیت جامعه ایران، هشتگ NYTimesPropaganda# در توییتر با هزاران تکرار «ترند» یا «داغ» شد تا توجه این روزنامه آمریکایی به تحریفاتی که درباره ایران منتشر میکند، جلب شود.
داغ شدن هشتگ اعتراض به گزارشهای غیرواقعی همزمان با گسترش کارزار «نه به جمهوری اسلامی» موردتوجه چهرههای سیاسی و اجتماعی کشورهای مختلف نیز قرار گرفت ازجمله احمد منصور روانشناس و نویسندهی آلمانی- اسرائیلی که در آلمان چهرهای شناختهشده در ارتباط با روشنگری علیه اسلامیستها و راستگرایان افراطیست با تکرار این هشتگ در تولیتی ازجمله نوشت: «حیرتانگیزست! آدمها از ایران مخالفت خودشان را با گزارشهای نادرست و ملّادوست نیویورکتایمز داغ میکنند. آنها خودشان را به خطر میاندازند تا به جهان آزاد یادآوری کنند این رژیم هیچ ربطی به آزادی ندارد.»
همزمان الی کوهانیم خبرنگار و سیاستمداری که در وزارت خارجه دولت ترامپ مسئول مقابله با یهودستیزی بود، با بازنشر ویدئویی توجه مخاطبان را به سخنان مردم ایران جلب کرد که برخلاف گزارشهای برخی خبرنگاران در رسانههای خارجی، علیه جمهوری اسلامی و لابیگرانش و اینهمه فشار و کشتار و فلاکت اقتصادی و اجتماعی و ایران فروشی تهیهشده است.
از سوی دیگر، جمهوری اسلامی بازوهای تبلیغاتی خود را که سر بزنگاه به میدان میفرستد، به منبرهای شبکه «کلاب هاوس» گسیل کرده تا با جوّسازیهای انقلابی و اصلاحی و تحولخواهانه گزینش رئیس دولت سیزدهم را «داغ» کنند. «کلاب هاوس» که مثل نوارهای کاست خمینی، فقط صوتی است، برای رژیم ایران مانند بلندگوهای نماز جمعه «یکطرفه» و قابلکنترل است و آن را مثل رادیو در هر جا و با هر ریخت و قیافه و مشغول هر کاری که باشید میتوانید گوش کنید بدون آنکه بهعنوان «مخاطب» نقشی جز «گوش» و «شنونده» داشته باشید مگر اینکه «خودی» باشید!
وجود این ابزار نیز صدالبته بهخودیخود مثبت است، اما برای وابستگان و دلبستگان جمهوری اسلامی نقشی فراتر از رسانههای سنتی و «جریان اصلی» و «نوار کاست» بازی نمیکند. به همین دلیل نیز این افراد که به تکگویی یکطرفه عادت کردهاند، به آن هجوم بردهاند! امتیاز بزرگ شبکههای اجتماعی اما در چیست؟ در مشارکت آزادانهی مخاطبان و کاربران برای «گفت و شنید»! حتا اگر گاهی با انفجار خشم همراه باشد. خشم در برابر توجیه رژیمی که همواره به مردم و شعورشان توهین کرده و آنها را به خاک و خون و فلاکت کشانده، نباید موضوع عجیبی باشد، اینطور نیست؟!
الاهه بقراط