مخالفان رژیمهای تباهکار هزینهی ایستادگی در برابر سرکوبگران را بسیار گران، با محرومیت و ممنوعیت و پیگرد و زندان و شکنجه و گاه با جان و زندگی عزیز خود میپردازند.
موافقان و همراهان رژیمهای تباهکار اما معمولاً از مواهب آنها برخوردار شده و پس از ساقط شدن، یا رنگ عوض میکنند و چهبسا پیشاپیش مخالفان فریاد «آی دزد! آی دزد!» سر میدهند، یا غیب شده و چون آب در زمین فرو میروند و یا خود را بیگناه و بی نقش در تداوم تباهکاران نشان میدهند.
یکی از پرسشهای مهم که پاسخ قطعی برای آن وجود ندارد این است که چگونه در دوران رژیم هیتلری همه میدیدند که همسایگانِ دیرینِ آنها را میبرند و افراد جدید ساکن خانههای آنها میشوند ولی کسی نمیپرسید: به کجا؟! چرا؟! به کدام جرم؟! چه بر سرشان میآید؟!
هزاران هزار افرادی که در تجمعات نازیها «هایل هیتلر» فریاد میزدند، گویی در آستانهی «ساعت صفر» نیمهشب هشتم ماه مه ۱۹۴۵ و تسلیم بیقیدوشرط آلمان، دود شدند و به هوا رفتند! پس آن رژیم بر شانه چه کسانی و در سکوت مرگبار کدام مردم مستقر شد و به چنان باورمندی نسبت به خود رسید که با «جنگ» میخواست تمام اروپا و جهان را تسخیر کند؟!
درحالیکه همان زمان نیز نمیشد خود را به بیخبری زد، اکنون سالهاست که هرگونه بهانهی «بیخبری» فقط سبب مضحکهی مدعیانش میشود!
سالهاست شمار طرفداران عقیدتی- ایدئولوژیک جمهوری اسلامی چنان اندک شده که خود نظام هم میداند نمیتواند بر آنها تکیه کند؛ وگرنه اینهمه دستگاه موازی امنیتی و انتظامی برای سرکوب مخالفان و معترضان لازم نمیبود!
بجای آنها اما افراد وابسته و غیر وابسته که از یکسو حاضر به زندگی در جمهوری اسلامی نیستند و از سوی دیگر سبک زندگی آنها با رژیم اسلامی همخوانی ندارد، از راه دور، از آن حمایت میکنند و به لابیگری برای آن میپردازند!
برای چه؟!
پول؟! قطعاً نقش دارد اما به نظر نمیرسد تنها دلیل باشد.
عقاید سیاسی؟! مگر چه جذابیتی در سیاستهای ویرانگر این رژیم وجود دارد؟!
نادانی؟! شاید!
ناآگاهی؟! قطعاً!
پهلوی ستیزی؟ پادشاهی ستیزی؟ دفاع از سیستم جمهوری؟ حتا اگر جمهوری اسلامی باشد؟! اینها نیز قطعاً نقش دارند.
اما یک ابهام در سیستم فکری چنین افرادی وجود دارد که توضیح آن آسان به نظر نمیرسد. همان ابهامی که هزاران طرفدار رنگارنگ فاشیسم و نازیسم و کمونیسم را، هنگام شکست، محو کرد! ابهامی که سرانجام آنها را ناکام و ناکارآمد میکند ولی میتواند مورداتکای مخالفان در دوران کامروایی رژیم و لابیگرانش قرار گیرد: میبایست هزینه دفاع و همراهی با جمهوری اسلامی را چنان بالا برد که آنها اگر شرم نمیکنند (زیرا شرم از آگاهی میآید) بلکه در برابر افکار عمومی احساس درماندگی و نگرانی کنند!
قدرت جادویی آزادی بیان نه صرفاً در خود بیان بلکه در داوری افکار عمومی است! افشاگری که حتا از سوی مقامات جمهوری اسلامی نیز علیه رقبا بهکاربرده میشود، باهدف بهرهبرداری از همین ویژگی افکار عمومیست. شبکههای اجتماعی این فرصت بیهمتا را در اختیار مخالفان چنین رژیمهایی قرار داده تا امر افشاگری و در معرض افکار عمومی قرار دادن وابستگان و لابیگرانشان را با اتکا به مستندات و حقایق و واقعیات، و با اطمینان از فرارسیدن «ساعت صفر» برای جمهوری اسلامی، به انجام برسانند.
الاهه بقراط