«ژئوپلیتیک» یکی از شاخههای علوم سیاسی است که در معنای محدود و قدیمی، روابط میان جغرافیای کشورها و سیاست و روابط خارجی آنها را بررسی میکند.
واضعان این مفهوم بهویژه در آلمان، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، به شناخت ریشهها و پیامدهای کشمکش میان قدرتها بر سر حفظ و یا گسترش سرزمینهای زیر سلطه خود میپرداختند.
سرزمینها، به دلیل ابعاد جمعیتی، اهمیت استراتژیک و غنای منابعشان همواره در معرض زورآزمایی قدرتها بوده و بخش بزرگی از تاریخ تمدن انسانی زاییده همین زورآزماییهاست که در بسیاری موارد فاجعههایی با ابعاد نجومی به وجود آوردهاند.
در دنیای قرن بیست و یکم، کشمکش بر سر خاک و جمعیت و ثروت زیرزمینی هنوز در اینجاوآنجا دیده میشود که تازهترین نمونه آن جنگ خونین ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قرهباغ بود. بااینهمه تردیدی نیست که زورآزمایی قدرتها برای تغییر مرزها در بخش بسیار بزرگی از جهان ازمیانرفته است. مفهوم «ژئوپلیتیک» نیز، در رابطه با همین تحول، بهگونهای بنیادی دگرگونشده است.
در شرایط نوین جهانی، دانش «ژئوپلیتیک» در ارزیابی قدرت کشورها از محدوده عوامل سنتی همچون توان رزمی، وسعت سرزمین، شمار جمعیت و غنای منابع طبیعی بسی فراتر میرود و عوامل تازهای چون ظرفیتهای بازرگانی، زیربناهای مالی و پولی، توان نوآوری، قابلیتهای فرهنگی، کیفیت دانشگاهها، خلاقیتهای هنری، استعدادهای ورزشی، محرکهای مذهبی و ایدئولوژیک و غیره… را نیز در برمیگیرد. با همین تعبیر مدرن است که از «ژئوپلیتیک پولها»، «ژئوپلیتیک ورزش» و یا «ژئوپلیتیک اسلامی» سخن به میان میآید.
طی یک سال گذشته ظهور و پیشروی همهگیری جهانی کرونا بهگونهای محسوس بر شکلبندی روابط بینالمللی تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر بحران بهداشتی به عرصه تازهای برای زورآزمایی قدرتها درصحنه جهانی بدل شده و از این دیدگاه، جای تازهای را در بررسیهای «ژئوپلیتیک» به خود اختصاص داده است.
درواقع این همهگیری جهانی و پیامدهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آن، به دلیل تأثیرهای عمیق آن بر جوامع انسانی و روابط بینالمللی، بهاحتمال قریببهیقین در رده رویدادهای معروف به «دورانساز» جای خواهد گرفت. امروز قدرتهای جهانی و حتی منطقهای بر سر مهار این همهگیری جهانی و یا عرضه واکسن برای مقابله با آن رقابت میکنند و دانش «ژئوپلیتیک» نیز، در تعبیر مدرن آن، طبعاً به بررسی این رقابت تازه علاقه نشان میدهد.
در اینجا ما تنها به ۱۰ مورد از تأثیرگذاری ویروس کرونا بر شکلبندی روابط بینالمللی و رقابت میان قدرتها اشاره میکنیم با این تأکید که این تنها مشتی از خروار است و پیامدهای این رویداد در سالهای آینده بیشتر شناخته خواهد شد.
یک) جمهوری خلق چین بهاحتمال قریببهیقین زادگاه بحران بهداشتی عظیمی است که کرونا تقریباً در سرتاسر کره زمین به وجود آورده است. عدم شفافیت در خبررسانی که ذاتی دیکتاتوریهاست، در این مصیبت نقشی مهم ایفا کرده است. بااینهمه چین و نیز بخش بسیار بزرگی از منطقه آسیایی اقیانوس آرام در مهار کرونا و بازگشت به زندگی عادی، بهگونهای چشمگیر، از اروپا و آمریکا جلو افتادهاند.
تصادفی نیست که «مجمع جهانی اقتصاد» که هرسال در ماه ژانویه در داووس سوئیس برگزار میشد، امسال به سنگاپور نقلمکان میکند. شماری از صاحبنظران این جابهجایی را نشانه اعتماد روزافزون این مجمع به آسیا ارزیابی میکنند. آیا کوچ داووس به سنگاپور در سال ۲۰۲۱ به آن معناست که «مجمع جهانی اقتصاد»، پرچمدار سرمایهداری و جهانیشدن، ازاینپس به آسیا بیش از اروپا اطمینان دارد؟
دو) کرونا و پیامدهای آن بهاحتمال فراوان بر سرنوشت انتخابات ریاستجمهوری در ایالاتمتحده آمریکا تأثیر گذاشته است. اگر بحران بهداشتی نمیبود، تولید داخلی آمریکا فرونمیریخت و بازار کار این کشور دچار تزلزل نمیشد، آیا دونالد ترامپ انتخابات ریاستجمهوری را به جو بایدن میباخت؟
با توجه به شکاف بزرگی که بین مواضع دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر مدیریت روابط بینالمللی وجود دارد، تردید نمیتوان داشت که جابهجایی در رأس مهمترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان بسیاری از دادهها را در نظام جهانی دگرگون میکند، از روابط میان دو سوی اقیانوس اطلس گرفته تا نقش سازمانهای بینالمللی و مسائل زیستمحیطی و نقش واشینگتن در منطقه خاورمیانه از جمله در رابطه با ایران… نقش غیرمستقیم کرونا در ایجاد این دگرگونیها را نباید دستکم گرفت.
سه) کرونا و مصیبتهایش بر سیاستهای اقتصادی در جهان، بهویژه در دنیای پیشرفته، بهشدت تأثیر گذاشت. پیشازاین همهگیری جهانی، هدف اصلی بانکهای مرکزی در آمریکا، انگلستان، منطقه یورو و بسیاری دیگر از قطبهای نیرومند اقتصادی، جلوگیری از بروز تنشهای تورمی از راه مبارزه با «پولپاشی» و کنترل نقدینگی بود. با ظهور پاندمی، فروریزی رشد اقتصادی و گسترش بیکاری، تزریق انبوه پول در شریانهای اقتصادی برای کمک به بیکاران و نجات مالباختگان به هدف اصلی دولتها بدل شد و حتی کشور سختگیری چون آلمان اجازه داد که بانک مرکزی اروپا در سرازیر کردن انبوه یورو به بازارها لحظهای تردید نکند.
تلاش برای دستیابی به بودجه متعادل که پیش از پاندمی در مرکز سیاست اقتصادی اتحادیه اروپا جای داشت، زیر تأثیر همهگیری جهانی و در انتظار روزهای بهتر، به فراموشی سپرده شد. پرسش بزرگی که در حال حاضر شمار زیادی از اقتصاددانان را به خود مشغول کرده چنین است: آیا تورم بعد از حدود ۳۵ سال بار دیگر به اقتصادهای پیشرفته بازمیگردد؟
چهار) اتحادیه اروپا زیر فشار همهگیری جهانی و پیامدهای اقتصادی آن به مجموعهای منسجمتر و متحدتر بدل شد. در پی مدتی تأخیر و پراکندگی که باعث شد ایتالیا بهعنوان مهمترین قربانی «کووید-۱۹» تنها بماند، ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا به خود آمدند و مکانیسمهای تازهای را برای همکاریهای مالی ابداع کردند.
درواقع بحران بهداشتی باعث شد اروپا متحدتر بشود و تردیدی نیست که با استقرار جو بایدن در کاخ سفید واشینگتن، با توجه به گرایشهای رئیسجمهور منتخب آمریکا به سود وحدت اروپا، همبستگی میان اروپاییان بهاحتمالزیاد بیشازپیش تحکیم خواهد شد.
پنج) در عوض، انگلستان که بعد از همهپرسی ۲۰۱۶ «برگزیت» را برگزید، در آخرین مراحل جدا شدن از اتحادیه اروپا خود را بیشازپیش تنها احساس میکند. درواقع سردمداران «برگزیت» امیدوار بودند که تداوم حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید بتواند روابط استوارتری را میان لندن و واشینگتن به وجود آورد، بهویژه ازآنرو که رئیسجمهور کنونی آمریکا با اتحادیه اروپا میانهای ندارد.
شکست آقای ترامپ این چشمانداز را بر هم زد و انگلستان که خود یکی از مهمترین قربانیان کرونا است، دور آخر مذاکرات دشوار خود با اروپا را در شرایطی دردناک پیش میبرد. ایجاد روابط ممتاز با آمریکا و بدل شدن به «سنگاپور اروپا»، در شرایط کنونی، برای انگلستان به رؤیایی ناممکن بدل شده است.
شش) کرونا زمینه گسترش فقر مطلق را در جهان فراهم آورد. درواقع از دهه پایانی قرن بیستم تا پیش از ظهور همهگیری جهانی، شمار فقیران مطلق (کسانی که با کمتر از ۱.۹۰ دلار در روز زندگی میکنند) در جهان رو به کاهش میرفت. بهویژه زیر تأثیر پیشرفتهای اقتصادی که بخش بزرگی از قاره آسیا را در برگرفت، کرونا این فرآیند را بر هم زد.
بر پایه ارزیابی بانک جهانی، بیماری کرونا و پیآمدهای آن باعث خواهد شد که تا پایان سال ۲۰۲۱ حدود ۱۵۰ میلیون نفر برشمار قربانیان فقر مطلق در جهان افزوده شود. تردیدی نیست که این رویداد سطح تنشهای اجتماعی و سیاسی را در شماری از مناطق جهان بالا خواهد برد.
هفت) همهگیری جهانی کرونا و الزامات مقابله با آن زندگی اقتصادی و نوع رابطه انسانها را با محیط کارشان دگرگون کرد. زیستن در قرنطینه و محدود شدن جابهجایی و شهربندان (لاکداون)، «دور کاری» را بهشدت گسترش داد و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی را به ابزارهای غیرقابل پرهیز برای اشتغال و تأمین معیشت بدل کرد.
این تحول طبعاً بر شکل زندگی انسانها، انتخاب محل زندگی و چگونگی جابهجا شدنشان بهشدت تأثیر میگذارد و شکل تازهای از توزیع جمعیت در سطح سرزمینها را به وجود میآورد.
هشت) در پی بحران بهداشتی و فرورفتن اقتصادها در گرداب قرنطینه، بعضی از غولهای اقتصادی جهان، ازجمله در بخشهایی چون هواپیماسازی و حملونقل هوایی، با دشواریهای بزرگ روبهرو شدند. در عوض شمار دیگری از واحدهای تولیدی همچون آمازون و زوم و نیز بعضی شرکتهای داروسازی به اوج قدرت و شوکت رسیدند و بهای سهامشان در بورس سر به فلک کشید.
تردیدی نیست که کرونا شکلبندی تازهای را در جغرافیای اقتصادی جهان به وجود میآورد و چشماندازهای تازهای را برای سرمایهگذاری و نوآوری ایجاد میکند، ضمن آنکه برخی از فعالیتها را نیز تا مرز فنا پیش میبرد.
نه) در فضای برآمده از گسترش کرونا، فراهم آوردن واکسن برای مقابله با آن نیز عرصه تازهای را برای یک رقابت ژئوپلیتیک بیسابقه به وجود آورده است. دو لابراتور پیشرو در عرضه واکسنهای قابلاطمینان برای مبارزه با کووید (فایزر و مدرنا) و نیز استارتآپ آلمانی بایونتک به آمریکا و اروپا امکان دادند ضعفهای خود را در جلوگیری از گسترش همهگیری جهانی تااندازهای جبران کنند.
دیگر قدرتها نیز بیکار ننشستهاند و تلاش میکنند از واکسن ضد کرونا بهعنوان نماد قدرت درصحنه جهانی استفاده کنند. تصادفی نیست که مؤسسه تحقیقاتی روسی به نام گامالیا برای واکسن خود نام «اسپوتنیک پنج» را انتخاب کرده، به یاد اقمار مصنوعی که در شوروی سابق و در دوران جنگ سرد بهمنظور رقابت با آمریکا به آسمان پرتاب میشدند. در این زمینه چین با تکیهبر واحدهای عظیم داروسازی همچون سینوواک و سینوفارم واکسنهای ضد «کووید-۱۹» را به ابزارهای ژئوپلیتیک بدل کرده است.
ده) بحران بهداشتی زاییدهٔ همهگیری جهانی کرونا عرصه تازهای را نیز برای رقابت میان نظامهای سیاسی در جهان به وجود آورده است. دو طرف اصلی این رقابت الگوی لیبرال غربی و الگوی آمرانه چینی است.
جمهوری خلق چین که بهعنوان سرچشمه همهگیری جهانی «کووید-۱۹» در جهان شناختهشده، امروز در نقش مدعی و طلبکار ظاهرشده و تلاش میکند از موفقیت خود در مهار کرونا علیه دموکراسیهای غربی استفاده کند. چین برای فروش واکسنهای خود به بهایی نسبتاً ارزان با شمار زیادی از کشورها ازجمله اندونزی، امارات متحده عربی و مراکش قراردادهای دوجانبه امضا کرده است.
با استفاده از «دیپلماسی واکسن»، رهبران پکن به شماری از کشورهای فقیر ازجمله در آفریقا پیام میفرستند که تنها راه نجات آنها پیروی از الگوی توسعهای است که نظام سیاسی چین، با تکیهبر حزب واحد و ایدئولوژی توتالیتر، برگزیده است.
برگرفته از رادیو فردا