وجدان چیست؟

منشور یا نظام ارزشی اخلاقمند هر فرد وجدان آن فرد است

بحث وجدان بحث جالبی است اما پیش از آنکه به چیستی وجدان به حیث یکی از داشته‌ها و داده‌های ذهن بپردازم لازم است مکث کوتاهی روی مغز و ذهن داشته باشیم.

مغز انسان و شناخت پیچیدگی‌های خاص آن همواره برای بشر جذاب بوده است. همواره انسان یک نمونه شگفت‌انگیز برای شناخت به شمار می‌رود و موارد بی‌شماری در مورد انسان ناگفته باقی‌مانده است.

مَغز به‌مثابه مرکز کنترل بدن از هر کامپیوتر و ماشین‌های هوشمند ساخت انسان، بی‌نهایت پیچیده‌تر است. مغز علاوه بر عضو مسئول به کــــار انداختن بدن، مرکز تمام تصمیم‌گیری‌ها، تفکرات و احساسات ماست. علوم و هنرها همه از مغز بشر سرچشمه گرفته‌اند. منشأ تمام فرآیندهای زندگی مغز است. مغز تمام دانسته‌های ما را نگهداری می‌کند و ما را قادر می‌سازد تا از میلیون‌ها اطلاعاتی که در آن ذخیره‌شده، موضوع موردنظر را انتخاب کنیم و به خاطر بیاوریم. کار تنظیم قلب و سایر اعضای بـدن به عهدۀ اوست. مغز از طریق اعصاب، همواره پیام‌هایی را دریافت می‌کند و دستورات لازم و حیاتی را صادر می‌کند.

در مغز انسان حدود ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی و۱۶۰.۰۰۰ کیلومتر رگ خونی وجود دارد که به‌صورت یک شبکه بسیار پیچیده با یکدیگر در ارتباط هستند. محاسبات نشان می‌دهد که در حدود ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ میلیارد ارتباط، نقطه‌به‌نقطه میان سلول یا یاخته‌های مغزی در مغز انسان وجود دارد. این ارتباطات توسط جریان برقی صورت می‌گیرد. مغز مابین ۱۰ تا ۲۳ وات برق تولید می‌کند.

 

ذهن چیست؟

مغز، حالت سخت‌افزار را دارد که با نرم‌افزار ذهن کار می‌کند. ذهن یعنی نمای معنوی و عملکرد بی‌نظیر مغز است. ذهن انسان شامل دو قسمت هست:

ذهن هوشیار (Conscious Mind) یا ذهن خودآگاه

ذهن نیمه هوشیار (Subconscious Mind) یا ذهن ناخودآگاه

ذهن هوشیار یا ضمیر خودآگاه فقط هنگام بیداری فعال است و اعمال ارادی انسان را کنترل می‌کند. درصورتی‌که ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه از چهار مـاه قـبـل از تـولد فعـال بوده و کلیـه اعمال غیرارادی انسان تحت کنترل اوست. قسمت بزرگ و نـاپـیدای درون ما ضمیر ناخودآگاه انسان است. مسئولیت بخش عظیمی از وقایع زندگی به عهده ضمیر ناخودآگاه است.

ضمیر ناخودآگاه گوش‌به‌فرمان ضمیر خودآگاه و تحت رهبری و فرماندهی سیستم خودآگاه ذهن انجام‌وظیفه می‌کند.

ضمیر خودآگاه، منطق محور است اما ناخودآگاه منطق محور نیست. نمی‌شود گفت بی‌منطق است، در حقیقت منطق خاص و پنهان خود را دارد.

ضمیر خودآگاه؛ گذشته، حال و آینده را مدنظر دارد درحالی‌که ناخودآگاه فقط زمان حال را متوجه می‌شود. ذهن هوشیار یا خودآگاه دارای کنش و واکنش ارادی هست؛ اما عملکردهای ناخودآگاه غیرارادی است. فرق آن با ضمیر آگاه در آن است که ضمیر ناخودآگاه در مورد هیچ‌چیز تجزیه‌وتحلیل یا منطق‌گرایی یا منطق ورزی نمی‌کند. ذهن نیمه هوشیار یا ناخودآگاه قدرت تشخیص خوب و بد را ندارد.

زمانی که ما تخیل می‌کنیم درواقع در حال ارتباط با ضمیر ناخودآگاه خود هستیم. ضمیر ناخودآگاه هرچه را که از او بخواهیم انجام می‌دهد و محدودیتی برای آن متصور نیست، مگر آنکه ما حدودی بر اساس باورهایمان برای آن مشخص کرده باشیم.

 

وجدان چیست؟

وقتی پای دغدغه‌های اخلاقی پیش می‌آید؛ وجدان بر مسند داوری جلوس می‌کند. وجدان را برخی‌ها به‌عنوان بخشی از روان انسان و آگاهی اخلاقی تعریف کرده‌اند؛ اما در حقیقت وجدان منشور یا نظام ارزشی سازمان‌یافته و ثبت‌شده در ذهن است که هنگام پندار، گفتار، کردار و داوری، توسط ذهن آگاه بکار گرفته‌شده و رفتار فرد را کنترل می‌کند. این ارزش‌های می‌تواند فردی یا اجتماعی، اخلاقی و ایدئولوژیک باشند و از یک اجتماع و جامعه تا اجتماع و جامعه دیگر از یک فرد تا فرد دیگر از شرایطی تا شرایط دیگر فرق داشته باشد. حتی میان انسان‌ها که باورها و ایدئولوژی‌های متفاوت را برگزیده‌اند یا در شرایط متفاوتی بزرگ‌شده‌اند؛ متفاوت هست. اگر کوتاه‌تر و فشرده‌تر بیان کنم؛ منشور یا نظام ارزشی اخلاقمند هر فرد وجدان آن فرد است که توسط ذهن هوشیار یا آگاه بکار گرفته می‌شود؛ و این ارزش‌ها آمیزه‌ای از احساس، عواطف و شناخت است که با جوهر عقلانیت پالایش‌یافته‌اند.

وجودان به ذات خود نه قابلیت است و نه داوری درونی یک فرد که خوب و بد یک کردار یا یک موضوع یا مسئله را بیان کند. داوری کردن قابلیت و کار ذهن هوشیار یا ضمیر آگاه است بر بنیاد نظام ارزشی سازمان‌یافته یا همان وجدان در فرد. وجدان یعنی تجلی شخصیت درونی فرد هنگام قضاوت کردن است.

اگر رفتاری که از انسان سر می‌زند مطابق منشور یا نظام ارزشی (وجدان) فرد باشد آن فرد احساس رضایت می‌کنند؛ و اگر کنش او مغایر با نظام ارزشی فرد باشد فرد احساس ناخشنودی کرده و در جهت اصلاح رفتار خویش برمی‌آید؛ و حتی اطرافیان آن فرد از کردار و قضاوتش راضی و یا ناراضی می‌شوند.

وجدان بدین گونه شکل می‌گیرد که خانواده از دوران کودکی ارزش‌های خود را به کودکان می‌آموزند. در کنار خانواده کودک ارزش‌های دیگری را نیز از خویشاوندان، هم‌بازی‌ها، محیط‌زیست، مدرسه و ورزشگاه و… کسب می‌کند. به‌این‌ترتیب مجموعه‌ای از ارزش‌ها در ذهن ناآگاه فرد شکل می‌گیرد این ارزش‌ها با یکدیگر رابطه متقابلی برقرار کرده و یک نظام ارزشی یا یک منشور اخلاقی درونی را به وجود می‌آورند که کنش فرد تحت تأثیر آن نظام ارزشی شکل می‌گیرد؛ و اگر کنشی مغایر با نظام ارزشی فرد از او سر بزند فرد کنش خود را اصلاح‌کرده و در راستای نظام ارزشی خود هدایت می‌کند؛ بنابراین نظام ارزشی شکل‌گرفته در افراد همان چیزی است که در زبان عامیانه به آن وجدان می‌گویند.

یکی از قابلیت‌های مهم ذهن هوشیار، داوری یا قضاوت کردن است. داوری در مورد خوب و بد یا درست و نادرست، حق و ناحق یک مسئله یا یک فرد توسط ذهن آگاه با مراجعه به‌نظام ارزشی فرد که در جریان سال‌های زندگی در ذهن ناخودآگاه تجربه کرده و سازمان‌یافته‌اند؛ صورت می‌گیرد.

هیچ‌کس بی‌وجدان نیست؛ همه دارای یک نظام ارزشی سازمان‌یافته و هضم شده در ذهن خود است که ذهن هوشیار آن فرد بر پایه آن داشته‌ها قضاوت می‌کند و تصمیم می‌گیرد؛ شاید با آن موافق باشیم یا بر اساس نظام ارزشی خود مخالف آن قضاوت و یا کردار. وقتی ارزش‌های متفاوت باشند؛ وجدان‌ها نیز متفاوت و داوری‌های متفاوت می‌شوند. ارزش‌های ما وجدان ما را شکل می‌دهند.

فرید سیاوش

مطالب مربوط

جهان دستخوش دولت‌های بی ملت

تعریف صلح

چرا «لیبرال» را به‌عنوان صفت به کار می‌برم؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر