مماشات با رژیم ایران نه به صلح بلکه به جنگ می‌انجامد

آیا ما در حال گذراندن دورانی مشابه نیمه‌ی قرن بیستم هستیم؟ جنگی اعلام‌نشده که اگرچه طولانی‌تر از جنگ جهانی دوم ادامه دارد و با تخریب چند کشور در خاورمیانه میلیون‌ها کشته و آواره برجای گذاشته، اما «جنگ بزرگ» یا «جنگ جهانی» به شمار نمی‌رود زیرا در اروپا نیست و «آن‌سوی جهان»ست! آیا شرایط کنونی شبیه آن دورانی نیست که از فرانسه و انگلیس کاپیتالیست تا شوروی کمونیست سال‌ها با رژیم هیتلری نرد عشق می‌باختند و چشم خود را بر نابودی سیستماتیک هزاران هزار انسان بغل گوش خود بسته بودند؟

الاهه بقراط

در مورد جمهوری اسلامی اما نه کشتار‌های پس از انقلاب که تا امروز ادامه دارد، نه به خاک و خون کشاندن مردم در اعتراضات خیابانی و نه حتی مهم‌ترین تهدیدات علنی علیه اروپا از سوی بالاترین مقامات رژیم ایران، یعنی صدور مهاجر و مواد مخدر و تروریست و همچنین تلاش برای تولید موشک‌هایی با بُرد طولانی، نتوانسته، یا خواسته نشده که چشمان اروپا را نسبت به خطری که خود آن را بیش از آمریکا تهدید می‌کند، باز کند.

این پرسش‌ها و تأملات برای این است که بتوان پاسخی برای مماشات غرب با هیولای جمهوری اسلامی یافت. هیولای یک فرقه‌ی تروریستی که در یک کشور مهم و استراتژیک مانند ایران به قدرت دولتی دست‌یافته و از انجام هیچ اقدامی، مطلقاً هیچ اقدامی، برای باقی ماندن پروا ندارد ازجمله ریختن خون شهروندان و تبدیل کشور به زرادخانه اتمی و موشکی که آن‌ها را در کنار و درون هر شهری، پیدا و پنهان، جاسازی کرده است!

تنها «سود اقتصادی» توضیح‌دهنده‌ی این مماشات اروپا نیست. رقابت و «رشک» و «انتقام» در ارتباط با ایالات‌متحده آمریکا نیز شاید انگیزه‌‌ای چه‌بسا ناخودآگاه را توضیح بدهد. خود رهبران سیاسی اروپا نیز تاکنون توضیح قانع‌کننده‌ای جز ترجیح «دیپلماسی» (همان مماشات) بر «رویارویی» نداده‌اند! همان دیپلماسی که به ناسیونال سوسیالیسم هیتلری فرصت داد تا زیر توافق‌اش زده و به لهستان حمله کند. آیا لهستان خاورمیانه، اسرائیل است؟! نمی‌دانیم!

این را اما می‌دانیم که بر اساس اظهارات خود مقامات رژیم ایران و نظرسنجی‌های وابسته و غیر وابسته به آن، سال‌هاست که طرفداران حکومت حداکثر به شش هفت میلیون کاهش‌یافته و مردم دست‌کم از پاییز ۹۶ به‌صراحت آگاهی و خواست خود را در شعارهایشان ابراز می‌کنند. در نماز جمعه اصفهان به تریبون نماز جمعه و تصاویر رهبران جمهوری اسلامی پشت کرده و فریاد زدند: پشت به دشمن، رو به میهن! در خیابان‌ها بارها تکرار کردند: دشمن ما همین‌جاست، بیخود میگن آمریکاست! مگر می‌توان قبول کرد که اروپا و همچنین «دمکرات»های آمریکا ندانند که «تغییر رژیم» جمهوری اسلامی به‌مثابه حکومت یک فرقه تروریستی به یک نظام مبتنی بر دموکراسی پارلمانی که نه فرقه‌ای بلکه متکی بر حاکمیت ملی باشد، پشتیبانی فراگیر مردم ایران و حتی منطقه را دارد؟! آیا آن‌ها اعتراضات مردم لبنان و عراق را علیه حکومت‌های فرقه‌ای دنبال نمی‌کنند؟! یا اینکه می‌خواهند همان «دیپلماسی» مماشات را آن‌قدر ادامه بدهند تا سرانجام به «لهستان» حمله شود و یک «جنگ جهانی» و «بزرگ» راه بیفتد؟!

الاهه بقراط

کیهان لندن شماره ۲۷۵

مطالب مربوط

اهمیت انتخابات آمریکا برای ایران به مردم و رهبری جنبش ملی وابسته است

۵۷؛ مرز بین دو فکر و دو هدف‌ متناقض

فقط «آنتی» بودن نه سیاست است نه راه!

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر