پیش از یک دیوار تازه

ما در بیرون ایران سرانجام به آزادی گفتار رسیده‌ایم ــ آن اندازه از دمکراسی که بیشترمان به‌عنوان بیگانه و میهمان می‌توانیم بورزیم ــ و همه‌چیز از آن آغاز می‌شود، از حکومت مردم برای مردم تا حقوق بشر. ولی مانند هر فضیلت نویافته می‌باید آدابش را نیز فراگیریم ــ مکانیسم‌هایی که سودمندی‌های نهایی آزادی گفتار را همچون بزرگ‌ترین سلاح در پیکار با دروغ و ستمگری به بار می‌آورد. این سودمندی‌ها را به دو بخش می‌توان کردـ رسیدن به حقیقت و رسیدن به تفاهم و همرایی و همفکری و همکاری که سلاح‌های نیرومندی در مبارزه با بیماری‌های اجتماعی است ــ بسته به اوضاع‌واحوال. آزادی گفتار همچنین می‌تواند سلاحی برای پوشاندن حقیقت و جنگ تا نابودی باشد، باز، بسته به اوضاع‌واحوال. تفاوت جامعه‌های سالم و بیمار یکی هم در کاربرد این سلاح است. در بیماری سیاسی ما همین بس که در آزاد‌ترین جامعه‌ها دست‌گشاده‌ای را که برای ابراز نظر یافته‌ایم اسباب ژرف‌تر کردن دره‌ی سوء‌تفاهم‌ها و اختلافات می‌سازیم.

اگر بحث سیاسی آزادانه صرفاً به‌قصد کوبیدن مخالف و جلب موافق باشد نه‌تنها برخلاف طبیعت آزادی گفتار کار می‌کند بلکه در خدمت گرایش‌های ضد آزادی درمی‌آید. سرانجام بحثی که رسیدن به حقیقت و تفاهم در آنجایی ندارد و واژه‌ها کار شمشیر را می‌کنند آن است که طرف‌های بحث خواهند گفت همین است که هست و دیگر زور است که سخن آخر را خواهد گفت ــ مانند آنچه تقریباً همیشه در ایران دیده‌ایم. اگر کسان حتی حاضر به شنیدن استدلال‌های دیگران نباشند و همان سخنان خود را به صورت‌های گوناگون تکرار کنند دیگر بحثی نخواهد بود و رویداد‌ها در فضای دیگری که ربطی به دمکراسی ندارد جریان خواهد یافت. دمکراسی‌ها از همین‌جاهای کوچک در کشور‌های جهان‌سومی مانند ما پیاپی شکست‌خورده‌اند. آزادی گفتار نیز مانند رأی دادن برای دمکراسی بس نیست. در کنار آن‌ها روحیه آزادمنشی را می‌باید پرورش داد وگرنه گفتار آزاد به حالت تأسف‌آوری می‌افتد که به فراوانی در همین رسانه‌های خودمان می‌بینیم؛ و رأی دادن پوششی برای انحصار مراکز قدرت استبدادی می‌شود.

دکتر داریوش همایون

سی سالی است که ما در بیرون می‌توانیم هرچه می‌خواهیم بگوییم و بشنویم. در این سه دهه چند نمونه می‌توان نشان داد که طرف‌های بحث ــ موضوع آن تاریخ هم روزگار باشد یا شخصیت‌های تاریخی یا در این اواخر موضوع حقوق اقوام ایرانی و عدم تمرکز ــ که بحث‌ها به‌جایی رسیده باشد؟ بگذریم از مواردی که گفتگو فاصله‌ها را بیشتر و اعتماد متقابل را کمتر کرده است. آنجا‌ها هم که اختلاف‌نظر به دلیل اقدامات رژیم برطرف شده است ــ رویکرد به اصلاحات ــ هیچ تفاوتی نکرده است.

تاریخ هم روزگار و شخصیت‌های تاریخی اهمیت چندان ندارند ولی مسئله حقوق اقوام و عدم تمرکز در دست‌های کسانی تا سلاح کشنده بالا می‌رود. بیزاری و کینه‌ای که از نوشته‌های پاره‌ای سخنگویان قوم‌گرا زبانه می‌کشد در‌های هر گفتگو را، چه رسد به تفاهم بسته است. دیگران نیز که مواضع اعتدالی‌تری دارند همان بی‌اعتنایی به واقعیات شناخته‌شده علمی و بین‌المللی و همان انکار و نادیده گرفتن اعلام‌ها و استدلال‌های مخالف را نشان می‌دهند. مخالفان فدرالیسم و جدایی و مرزکشی زبانی و حق تعیین سرنوشت، خواهان برطرف کردن تبعیض و تمرکز بر پایه اسناد تصویب‌شده سازمان ملل متحد در یک نظام دمکراسی لیبرال و حکومت غیرمتمرکز هستند. انتظارشان این است که دست‌کم یادآوری‌های پیاپی آنان شنیده شود؛ اما هیچ واکنشی حتی رد و انکار نیست ــ همان گفتگوی کران. باز، قوم نیست و ملت است و ملت یعنی؛ زبان و دمکراسی یعنی؛ فدرالیسم و حقوق بشر یعنی؛ حق تعیین سرنوشت. مرغ بحث یک‌پا دارد و دیگران نظرشان هر چه باشد، فاشیست و مخالف حقوق دمکراتیک ملت‌های ایران هستند و نمی‌خواهند آن‌ها به زبان مادری خود سخن بگویند و آموزش ببینند.

تا نا‌آرامی‌های یکی‌دوساله گذشته در آذربایجان، بلوچستان و خوزستان و پاسخ خشونت‌بار رژیم به تظاهرات مردم و تلاش فزاینده گروه‌ها و سازمان‌های قومی که در دفاع از حقوق هم‌میهنان غیرفارسی‌زبان به درجات گوناگون، قربانی تعصب و خشونت شده‌اند نمی‌بود می‌شد چندان به موضوع نپرداخت. ولی تحریکات از هر سو و سیاست‌های خارجی و داخلی رژیم اسلامی که سراسر در مسیر از هم گسیختن کامل جامعه ایرانی است جایی برای آسودگی و آسان‌گیری و روزمره‌گی نمی‌گذارد. این بس نیست، پاره‌ای محافل بیگانه نیز برای ضعیف کردن جمهوری اسلامی با بهره‌برداری از نارضایی‌های قومی و مذهبی در ایران، طرح‌هایی ریخته‌اند که ایرانیان را به جان یکدیگر بیندازند.

ما بازی با آتش را از گوشه‌های گوناگون از درون و بیرون ایران و از درون و بیرون دستگاه حکومتی می‌توانیم ببینیم. اوضاع کنونی دست‌کم از یک نظر دوران انقلاب اسلامی را به یاد می‌آورد ــ هنگامی‌که نیروهای سیاسی بی‌هیچ پروای آینده با سر به فرصتی که پیش آمد زدند. امروز سر‌های شکسته از شمارش هم درگذشته است. در فضای پر‌تنش و حساس کنونی انتظار همه گونه زیاده‌روی و انحراف و سوء‌استفاده می‌توان داشت و عوامل رژیم به‌ویژه از هیچ اقدام خرابکارانه روی‌گردان نخواهند بود. بی‌هیچ مبالغه‌ای می‌توان گفت که کشور ما مدت‌های دراز است با چنین وضع پرمخاطره‌ای که امنیت شهروندان و موجودیت ملی را تهدید می‌کند روبرو نبوده است. از سویی بحران اتمی که ایران را برلب پرتگاه برده است و از سویی ندانم‌کاری و فساد و زورگویی حکومتی که لحظه‌به‌لحظه زندگی می‌کند و همه‌اش به آخرالزمان می‌اندیشد جای هیچ خوش‌بینی به آینده نمی‌گذارد.

پیش از آنکه یک دیوار دیگر میان ما کشیده شود بد نیست به امکان تفاهمی بر موضوع حقوق اقوام و عدم تمرکز بیندیشیم. شناخت حق افراد به اینکه حقوق برابر انسانی داشته باشند و دور از هر تبعیض و آزار به زبان مادری‌شان بخوانند و بنویسند و از مذهبی که خودشان می‌خواهند پیروی کنند و امور محلی‌شان را خودشان در دست داشته باشند و حکومتشان را خودشان انتخاب کنند وظیفه همه آزادیخواهان ایران است. پیوستن به مبارزه برای اجرای این تعهدات نه‌تنها در حل مشکل اقلیت‌های مذهبی و قومی مؤثر خواهد بود بلکه قدرت لازم را برای آزاد کردن ایرانیان از حکومت ارتجاعی فاشیستی بسیج خواهد کرد. عدم تمرکز و تقسیم اختیارات حکومتی، بزرگ‌ترین تضمین دمکراسی و جلوگیری از برآمدن نظام‌های استبدادی بهر شکل و نام است.

پیش از آنکه کار‌ها از دست بدر رود و نیرو‌های دلسوز و میهن‌دوست مغلوب عناصر افراطی و بی‌مسئولیت شوند باید برای دفاع از موجودیت ملی ایران و حقوق همه اقوام و مذاهب در این سرزمین، به فعالیت و مبارزه با سیاست‌های تبعیض‌آمیز و سرکوبگرانه رژیم آخوندی پرداخت. تفرقه و دشمنی در میان مردم و نیرو‌های سیاسی تنها به جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد که چند صباحی بیشتر به تاراج منابع ملی بپردازد و دانشگاه‌ها را گورستان و گورستان‌ها را آباد کند و گروه‌های بیشتری را به اعتیاد یا گریز از کشور و آوارگی در خارج بکشاند.

نوامبر ۲۰۰۷
www.d-homayoun.info

مطالب مربوط

بیرون از جهان سوم در تهران

خرافات، سراسر بجای مذهب

پادشاهی و رهبری

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر