عملکرد و رفتار چهلساله ضد ملی جمهوری اسلامی در مسائل خارجی و اداره داخلی کشور، همه شهروندان ایرانی را در چارچوب سرزمینی از حقوق، هویت و آزادی محروم کرده است؛ مقابله با جمهوری اسلامی و گذار از آن به دولت و جامعهای دمکراتیک، مسئلهای ملی است که در مرزهای تعیینشده ایران موضوعیت پیدا میکند. این امر مهم زمانی به واقعیت خواهد پیوست که در کنار تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک، رفتارهای فرهنگی و اندیشه ورزی در شرایط ایران و موقعیت ایرانیان را در سرلوحه اقدامات ایران گرایانه و ضد جمهوری اسلامی قرار دهیم.
در این راستا شاهد هستیم: کشوری که با یگانگی ملی و دارای قانون اساسی- نظام تفکیک قوا- قوه قضایی منطبق بر حقوق مدرن- پرچمی که نشانگر هویت ملی شهروندان ایران بود، اکنون زیر سایه حاکمیت نامشروع جمهوری اسلامی مورد تهدیدات خارجی و داخلی قرارگرفته است. رژیم دینی و ضد ملی جمهوری اسلامی، در راستای حفظ قدرت خشن و ضد مردمی خود، هم چنانکه در رفتارهای خارجی باعث سرافکندگی ملت ایران شده است، در برخوردهای داخلی هم با گشودن راه برای از هم پاشیدن چارچوبهای سرزمینی ایران، با اعمال محدودیتها و محرومیتهای مدنی- سیاسی و اقتصادی، از یکسو موجب مهاجرت و تبعیدهای خودخواسته قشر بزرگی از نخبگان- نویسندگان- هنرمندان و … ایرانی شده است. سیاستهای رژیم از سوی دیگر باز کردن فضای برای نیروهای ضد ملی و تجزیهطلبی است که در بدنه جمهوری اسلامی و بخشی از مخالفان آن رسوخ کردهاند؛ ایدههای تجزیهطلبانه درواقع ادامه مخالفت با یکپارچگی ایران و دستیابی ایرانیان به حقوق مدنی و ملی بوده و سودای از بین بردن ملیت ایرانی و کشور ایران را دارد.
طرح جدی و ملی موضوع «یک کشور، یک ملت، یک پرچم» در مرکز و محور مطالبات سیاسی- فرهنگی و اجتماعی در خارج و داخل ایران، بهواسطه حساسیت وضعیت ایران بوده و یادآوری شرایط ضد ملی است که رژیم بر ایران و ایرانیان تحمیل میکند؛ طرفه آنکه برای ایجاد همبستگی و اتحاد تمامی ایرانیان از هر قشر و فکری، درواقع حفظ ایران برای ایرانیان- اعم از تبار، اندیشه، باور، جنسیت- بوده و تمرینی از رفتارهای دمکراتیک و ملی در شرایط فعلی گذار نوین به آینده ایران دمکراتیک بشمار میرود. طبیعی و منطقی است که برای این ایده ملی، علامت و نشانی ملی لازم است که آن را در پرچم سه رنگ مزین به شیر و خورشید میبینیم؛ پرچمی که در تاریخ طولانی ایرانزمین، پاسدار هویت ایرانیان بوده و در دوران پادشاهی پهلوی، کشور ملی ایران را در مجامع بینالمللی نمایندگی میکرد. خاطرنشان میکنم: همانطور که نمیتوان در واقعیت سرزمینی و ملی ایران و هویت ملت ایران وارد معامله و تعامل شد، به همان صورت هم نمیتوان در نشانه و علامت ملی ایران- پرچم- هم ذرهای از حقیقت آن کوتاه آمد.
طرح موضوع ملی «یک کشور، یک ملت، یک پرچم» پیشازاین در کنفرانسها و کنگرههای تشکیلاتی حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) موردتوجه بوده است؛ موضوعی که بخش عمده و مبنایی موجودیت و فعالیت حزب را تشکیل میدهد؛ در همین راستا کنگره پنجم حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) در اکتبر ۲۰۰۴ (مهر ۱۳۸۳) در لسآنجلس به نام «کنگره همبستگی» تشکیل شد. در آن کنگره لغو هرگونه تبعیض جنسیتی یا مذهبی یا قومی تأکید شد. ازنظر عدم تمرکز- به معنای تقسیم اختیارات میان حکومت مرکزی و حکومتهای محلی بر اساس اندیشههای داریوش همایون- بر تجزیهناپذیر بودن حاکمیت ملی و تقسیمپذیر بودن حکومت اشاره شد. کنگره ششم حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) هم که در نوامبر ۲۰۰۶ (آبان ۱۳۸۵) در آخن برگزار شد، به نام «کنگره یگانگی ملی» خوانده شد. در آن کنگره هم با تأکید بر حق حاکمیت ملی ایرانیان بر ایران، مسئله یک کشور و یک ملت موردتوجه قرارگرفته است. کنفرانس اروپایی حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) هم که در نوامبر ۲۰۰۷ (آبان ۱۳۸۶) در بلژیک برگزار شد، به نام «یک کشور یک ملت» خواندهشده است؛ در آن کنفرانس هم اتحاد و یکپارچگی ملی ایرانیان در کشور ایران و با ملیت ایرانی و در رفع تبعیضات قومی- جنسی و مذهبی مورد تأکید قرار گفتهاند.
یادآور میشوم انسجام ملی و مدرن ایران و ایرانیان، با پایبندی و اهتمام جدی و سرنوشتساز رضاشاه پهلوی به وجود آمد. از آن تلاشها، کشوری با ملیت مدرن و ملی و با تعریف نوین ملیگرایی مشروطه خواهانه، همراه با تعیین نشانههای ملی در پرچم ایران در جهان پدید آمد که با انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی، به محور مبارزات ملی و مطالبات مدنی اپوزیسیون و اقشار مختلف ملت ایران در داخل و خارج کشور تبدیل شد. امروزه از فعالین سیاسی خارج از هر حزب و تشکیلاتی تا مخالفین داخلی نظیر بازماندگان هواپیمای مسافری سرنگونشده اکراینی توسط موشک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پدر پویا بختیاری- جانباخته اعتراضات آبان ماه- و دیگر مخالفان، با پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران به مقابله با جمهوری اسلامی برآمدهاند.