قتل رومینای سیزدهساله توسط پدرش به یکی از بحثهای داغ فضای مجازی تبدیلشده است و بار دیگر موضوع «قتل ناموسی» نقل محافل گوناگون شده است. در فاصله بسیار کمی از این فاجعه، خبر قتل یک خواهر به دست برادرش منتشر شد که بر اساس گزارش روزنامه همشهری دختری ۱۸ ساله در منزل پدری به همراه مردی که به او علاقه داشت، در آتش میسوزد. ۱۸ سال پیش، در سوئد دختری به نام فادیمه که تن به ازدواج اجباری نداده بود، توسط پدرش به قتل رسید و البته با ورود مهاجران به سوئد، موضوع قتلهای ناموسی تبدیل به معضلی در سطح جامعه گردیده. گرچه نمونههای قتلهای ناموسی به همین تعداد ختم نمیشود و میتوان روزها نام افراد قربانی را گفت، اما پرسش اصلی این است که ریشه این رفتارها در کجاست؟ جوامع انسانی چرا و تا کجا باید شاهد چنین خشونتهای خانگی باشد؟
واکنشها به قتل رومینا، بیشتر از روی احساسات است و البته نگارنده قصد ندارد تا این عمل را توجیه کند، اما نکاتی نیاز به توجه دارند: فرض کنیم که پدر رومینا با این ازدواج موافقت میکرد، آیا همه ما امروز بهنقد و بررسی این موضوع تحت نام «کودک همسری» نبودیم؟ از سوی دیگر، ما که خواهان برقراری و حاکمیت حقوق بشر بر ایران هستیم، چگونه امروز خواهان اعدام پدر رومینا میشویم؟ آری، در کشورهای متمدن و پیشرفته نیز، برقراری چنین روابطی پیش از سنی معین جرم انگاری شده است. سخنان دوستپسر رومینا که میگوید: «در جامعه ما پیرمرد ۷۰ ساله چون پولدار است چنین میکند ولی من چون پولندارم چنین قضاوتم میکنند» زیاد سخنان منطقی نیست، چراکه اساساً طبق کنوانسیون حقوق کودک، هر شخص زیر ۱۸ سال کودک بهحساب میآید و اینکه طرف مقابل ۱۸ ساله باشد یا ۱۱۸ ساله، در ماهیت قضیه تفاوتی ایجاد نمیکند.
این اقدامات، ریشه در باورها و اعتقادات مذهبی مردم دارد و همین اعتقادات هستند که قوانین داخلی کشور را شکل دادهاند. در نظام حقوقی ایران که ریشه در فقه اسلامی دارد، در دو مورد، قاتل از قصاص معاف است، یک مورد در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵، ماده ۶۳۰ آمده است که هرگاه مردی همسرش را در حال ارتکاب زنا ببیند، درصورتیکه هر دو را بکشد و مورد دیگر در ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ است که اگر قاتل پدر و جد پدری باشند. در قرآن که منبع اصلی اسلام است، در این خصوص صحبتی نشده است، لذا با توجه به آیه ۵۹ سوره نسا که بیان میدارد: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولوالأمر خویش فرمان برید؛ و چون در امرى اختلاف کردید اگر -به خدا و روز قیامت ایماندارید- به خدا و پیامبر رجوع کنید» ناگزیر باید به سنت پیامبر اسلام مراجعه نماییم که این امر نیز در فقه کشف میگردد. بر اساس فقه، با تکیهبر سخن محمد ابن عبدالله، پیامبر اسلام که میگوید: «پدر به خاطر پسرش قصاص نمیشود (۱) » و دختر نیز به اجماع فقها بهطریقاولی، حکم پسر را دارد و از قول جعفر صادق، امام ششم شیعیان نقل میشود که: «پدر به خاطر کشتن فرزندش قصاص نمیشود (۲) » و فرزند نیز شامل دختر هم میشود، پس پدر و جد پدری از قصاص برای قتل فرزند هر چه قدر پایین برود، معاف هستند، اما این موضوع مسقط تعلق دیه و کفاره و جنبه عمومی جرم نیست، فلذا آنچه در انتظار پدر رومینا میباشد، طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی اگر فرد مرتکب قتل عمد شده باشد اما به هر دلیلی فرد قصاص نشود، قاضی میتواند بابت جنبه عمومی جرم بین ۳ تا ۱۰ سال حبس برای او در نظر بگیرد.
از منظر بینالمللی، طبق ماده ۱۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر، «١- هر مرد و زن بالغی حقدارند بیهیچ محدودیتی از حیث نژاد، ملیت، یا دین با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند؛ ٢- ازدواج حتماً باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد صورت گیرد.» اما با توجه به ماده ۱ کنوانسیون حقوق کودک، این ماده از زمانی که فرد ۱۸ سال تمام داشته باشد لازم الاتباع است و پیش از آن مشمول عنوان «کودک همسری» میگردد. از منظر حقوقی میتوان ریشه این عمل رومینا را در قانون مدنی و ماده ۱۰۴۱ آن جستجو کرد که بیان میدارد: «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی بهشرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح و لذا محدودیت سنی برای ازدواج قائل نیست و همچنین مجوز قانونی مذکور در ماده ۱۰۴۳ که در صورت مخالفت پدر و جد پدری، دختر میتواند به دادگاه مراجعه و اجازه ازدواج را کسب کند، نیز مزید بر علت است.
اما این قضیه ریشه روانشناختی و جامعهشناختی نیز دارد. به گمان خانم ویدا طهرانی، روان شانس: «جدا از بحث ازدواج اجباری کودکان به بهانه سنت، اعتیاد والدین و صدها دلیل دیگر که پیرامون کودک همسری همیشه مطرح میگردد و همچنین مبحث رابطه دوستی میان دختر و پسر که به علت عدم شناخت درست از رابطه و عدم آموزشهای درست در سطح جامعه همیشه با معضلات بسیاری همراه بوده است، در حوادثی همانند داستان رومینا، کودک در این سن جهت نیاز امنیت، به جایگزین کردن افرادی خارج از خانواده میپردازد که معمولاً احساس کند توان مقابله با فرد حاکم در خانه را داشته باشد و بتواند از او حمایت کرده و خلأ محبت پدر و مادر را جبران کند.»
خانم دکتر جیلانی، جامعهشناس، معتقدند که: «یکی کمبود خانه امن برای دخترانی که در این سن و سال احساس امنیت در خانه نمیکنند و نیاز به سرپناه حمایتی و امن دارند و جامعه مردسالارانه ایران به قیم و ولی یک دختر اجازه میدهد که یک چنین قتلی را انجام دهند و در حقیقتخواهیم دید که پدر رومینا در کوتاهمدت از زندان آزاد خواهد شد و اگر کاری آماری بکنیم که مردم موافق یا مخالف این اتفاق هستند خواهیم دید که پاسخشان به نفع پدر است تحت لوای ناموس و این نگرش، اسلام نیست، بلکه این نگرش ناموسپرستی با چاشنی اسلام تبدیل به چاقویی میگردد که گلوی رومیناها را میبرد.»
مضاف بر مطالب بالا، انتشار تصویر رومینا که از طریق فتوشاپ برایش حجاب گذاشته بودند در روزنامه حکومتی جام جم، چنین به ذهن میرساند که از دید رژیم غاصب اسلامی در ایران داشتن حجاب از حق زندگی مهمتر است. بههرتقدیر، آنچه گذشت، تنها نگاهی کوتاه بود به این واقعه شوم و دردآور و راه پیشگیری از تکرار آن، همانا اصلاح قوانین جاری ایران است که با مقتضیات زمان بهروز نشده است و تنها راه این امر، عبور از جمهوری اسلامی میباشد تا بتوان قوانینی سکولار و عاری از ایدئولوژی را به تصویب رساند، بااینحال رویکرد کوتاهمدتتر این است که هرکدام از ما، تفکرات و فرهنگ غالب جامعه را از خود بزداییم و به قول سهراب:
«چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید»
زندهباد آزادی
پاینده ایران و ایرانی
هوشمند رحیمی (وکیل دادگستری و حقوقدان)
(۱) وسایل الشیعه، جلد ۱۹، باب ۳۲ از ابواب القصاص فی النفس، ص ۵۸، ح ۱۱
(۲) همان، ص ۵۷، ح ۳