در دو دههای که قرن بیستویک با اختراعات درزمینهٔ ارتباطات فصل دیگری در تاریخ بشر آغاز کرده، این پرسش که اگر مناسبات مبتنی بر این تکنولوژی متوقف شود چه پیامدهایی خواهد داشت، همواره مطرح بوده. حتا مدتهاست موضوع هوش مصنوعی و جایگزینی آن در مشاغل مختلف که به بیکاری انبوه در پنجاه سال آینده دامن خواهد زد، سیاست و اقتصاد را به خود مشغول کرده.
اما حالا یک موضوع ظاهراً پیشپاافتاده مانند ویروس، صرفنظر از اینکه محصول طبیعت یا ساختهی دست بشر باشد، زندگی را در دهها کشور جهان فلج کرده است. وبا و طاعون و ایدز و ایبولا و سارس و آنفولانزای مرغی و جنون گاوی و… همگی بااینکه نخست جوانبی ناشناخته داشتند، مهار شدند. تا طبیعت و انسان بوده و هست، آفات دیگری میآیند و میروند و مهار میشوند و البته شاید همزمانی دیگر مهارشدنی نباشند! کسی چه میداند!
در این میان، یکی از دلایل مهم گسترش بیماری کووید-۱۹ در سراسر جهان، بیتردید مناسبات رایج در دنیایی است که آن را مانند یک خانواده ملوس به یک «دهکده کوچک جهانی» تبدیل کرده! خانوادهای که در آن اعضای شرور و جاهطلب و باجگیر و روانپریش و معتاد به انواع ناهنجاریها و بیمسئولیت میتوانند با یک عطسه و سرفهی خود هزاران هزار نفر را بیمار کرده و به کام مرگ بفرستند.
آنچه امروز مطرح میشود بیشتر انواع پرسشهاست تا پاسخ! فقط برای نمونه:
آیا سال ۲۰۲۰ به یک بازنگری آگاهانهی فردی و اجتماعی در سیاست و اقتصاد ملی و جهانی منجر خواهد شد؟
آیا کُرونا میتواند «نسبیت فرهنگی» را چنان به زمین بزند که با صدای بلند فرهنگ غذایی چین و هر کشور دیگری را که بهجز «حیوانات رایج»، بقیهی جانوران را نیز میخورند، بهنقد کشید؟!
آیا «هوم آفیس» برای بسیاری از مشاغل به یک «باید» تبدیل میشود تا هم از هزینههای عریض و طویل بوروکراسی کاسته شود و هم رفتوآمدهای زائد و غیرضروری درون شهرها و بین شهرها و درنتیجه از آلودگی هوا و محیط توسط پروازها و اتومبیلها کاسته شود؟!
آیا کُرونا میتواند سبب مهمترین بازنگری در اقتصاد و تشکیل لگامگسیختهی بازارهای جهانی کار و تولید و مصرف بشود؟!
آیا کُرونا میتواند سبب بازنگری در ریختوپاش سران کشورها شود که هزینهی کنفرانسهای جهانی را صرف بهداشت و درمان و آموزش کرده و مسائل خود و جهان را با ویدئوکنفرانس «حل» کنند؟!
آیا این فاجعه با ابعاد و پیامدهای نامعلوم سبب تقویت ابتکارات و اختراعات تازه میشود تا «جهانوطنی» ایدئولوژیهای آسمانی و زمینی، سیاسی و اقتصادی را چنان رد کند که در این «دهکده کوچک جهانی» هرکسی خانهی خود را داشته باشد و در حفظ و آبادی و آزادی آن و مناسبات انسانی با همسایگان خود بکوشد؟! آیا بسیاری ازآنچه تحت عنوان «جهانیشدن»، «امتیاز» و «پیشرفت» به شمار میرفت، «فقدان» و «پسرفت» نیست؟!
پاسخ همه این پرسشها در آینده است اما یکچیز روشن است: دستکم از پانصد سال پیش که کُپرنیک اعلام کرد انسان و زمینمرکز کائنات نیست، نباید پا را از ظرفیت و گلیم خود فراتر نهاد!
الاهه بقراط
با صدای نویسنده بشنوید: