ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زندهبهگور کنیم، ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم همه اینها را از ما گرفتند و بجایش فقر و پشیمانی و مردهپرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کون شویی و خلأ رفتن برایمان آوردند، همهچیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سود پرستی و بیذوقی و مرگ و بدبختی است.
چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوس ناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سروکار دارند. برای عرب سوسمارخوری که چندین صدسال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.
در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیله تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیف یکه دست و پای چرکین خودشان را در آن میشویند و به آهنگ نعره مؤذن روی زیلوی خاکآلود خودشان دولا و راست میشوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند…
عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجه جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر است خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را میدهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را میفرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتلعام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازهمسلمان مؤمن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستی آن دنیا با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت میکنند کاری که پستترین جانوران نمیکنند.
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند. این مذهب برای یک وجب پائینتنه از عقب و جلو ساختهوپرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولیدمثل میکرد و نه سر قدم میرفت، خدا آخرین فرستاده خود را مأمور اصلاح این امور کرده!
تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بناشده اگر پائینتنه را از آن حذف کنیم اسلام رویهم میغلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سروکله بزنند سجع و قافیههای بیمعنی و پرطمطراق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.
سرتاسر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دورویی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت درآوردند. اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید این اژدهای هفتاد سر هم دارد این دنیا را میبلعد.
همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را توسریخور و ذلیل و پست و بیهمهچیز بار بیاورد. مگر برای ما چه آوردند؟ معجون دل به هم زنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین، هول هولکی و هضم نکرده استراق و بیتناسب به هم درآمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی و احکام آن مخالف با هرگونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زورچپان کردهاند؛ یعنی شمشیر بران و کاسه گدائی است، یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز همدست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند.
صادق هدایت