مقابله با سلطه خشن و غیردموکراتیک چهل ساله جمهوری اسلامی بر ایران، اصلی ترین و محوری ترین نقطه اعتراضی و مقاومت را در جنبش ملی و مدنی هم وطنان به وجود آورده است؛ در چند سال گذشته، اشکال مبارزه با جمهوری اسلامی، در تجمعات صنفی- تحصن های کارگری- دانشجویی و اعتراضات خیابانی و با به کارگیری شیوه های نافرمانی مدنی و مبارزات بی خشونت، بروز و ظهور داشته است؛ خواست آزادی های سیاسی، مطالبات اجتماعی و دستیابی به امنیت شخصی، سرلوحه مقابله با حاکمیت اسلامی و نتیجه نهایی ضعف و انهدام جمهوری اسلامی است؛ تردیدی نیست که استمرار این روشها و اشکال، سرنگونی جمهوری اسلامی، تحقق کرامت انسانی ایرانیان و رهایی وطن از فاشیسم مذهبی را در اهداف عالیه و آرمان مبارزاتی خود، قرار داده است.
در شرایط فعلی که به خاطر بی تدبیری حاکمان اسلامی، جنگ بر کشورمان سایه افکنده و هر روز بیش از قبل مشکلات اقتصادی- فشارهای سیاسی و فساد رژیم جمهوری اسلامی، وضعیت زندگی را بر آحاد شهروندان ایرانی تنگتر کرده است، متانت مدنی اپوزیسیون در هماهنگی رأی زنی در خارج و ایجاد و رهبری تشکل های مختلف در داخل را ضرورت بخشیده است؛ گسترش فعالیت های لابی گرایانه و رساندن مطالبات صنفی و خواسته های سیاسی ایرانیان به گوش مدیران جوامع دموکراتیک و حضور فعال در تشکل های حقوق بشری از سویی و انسجام وبیان کردن راه کارهای واقعی و خردمندانه برای پیشبرد اهداف دموکراتیک نیروهای اپوزیسیون ایرانی از سوی دیگر، می توانند همراه با تجمعات و اعتراضات داخلی، ضربه های نهایی و تعیین کننده ای بر تمامیت جمهوری اسلامی وارد آورده و هم وطنان را به دموکراسی و آزادی حقوقی و حقیقی برسانند.
اینک که عرصه های سیاسی و دیپلماتیک در خارج و زمینه های اجتماعی و اقتصادی در داخل، بیش از قبل اعمال اقتدار غیردموکراتیک و ضدمردمی جمهوری اسلامی را محدودتر کرده اند، افشای مسایل فرعی و روشنگری خواسته های دموکراتیک و ضدرژیم، از به هدر رفتن انرژی مبارزاتی مانع شده و همان طور که اشاره شد، انسجام و سازماندهی مخالفین حول محور اهداف دموکراتیک و رهایی ایران از سیطره فاشیستی جمهوری اسلامی، اولویتی است که می تواند بدون از دست دادن فرصت، سرنگونی جمهوری اسلامی را در کمترین زمان در پی داشته باشد.
تداوم اعتراضات مدنی و تأکید بر فعالیت های میدانی در شهرهای مختلف ایران و اطلاع رسانی در فضاهای مجازی و رسانه های جمعی و ارتباطاتی، رکن اصلی دستیابی به آزادی در تکمیل پروسه گذار از جمهوری اسلامی ایران است؛ در همسویی با شهروندان ایرانی در داخل، برنامه ریزی در زمینه های نوسازی صنعت- تجارت- کشاورزی و اداره منابع طبیعی و ثروت های ملی ایران- که به یغمای عوامل و دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی رفته اند- با همکاری متخصصان و دانشمندان علوم طبیعی- دانش های اجتماعی و تکنوکرات های وطن پرست، از قدم های نخستین مدرن سازی ایران بشمار می روند.
بی تردید در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در ایران، عقب ماندگی های تحمیلی چهار دهه اخیر بر کشور، بهینه سازی را در اقتصاد و تجارت در کنار نوسازی سیاست و فرهنگ قرار می دهد؛ چهار دهه ای که حرمت و هویت ملی ایرانیان بازیچه اهداف ضدانسانی جمهوری اسلامی قرار گرفت و ایرانیان را از چرخه دنیای معاصر جدا ساخت. نتیجه این اقتدار تحمیلی و ضدملی، لاینحل ماندن مسایل حقوقی- سیاسی- فرهنگی و اقتصادی است که در چشم انداز مبارزات مدنی و اعتراضات بدون خشونت فعلی در داخل و رایزنی های بخش عمده ای از فعالین ایرانی در خارج به عرصه آمده و عده ای از آگاهان خردمند ایرانی با طرح مسایلی چون: حقوق شهروندی- اصول دیپلماتیک- جایگاه تکنولوژی رسانه ای در حقوق انسانی- دخالت تکنولوژی در زیست انسانی- روشن کردن حق طبیعی کودکان و نوباوگان در امنیت دیجیتالی و… ذهنیت و ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران را به حقایق دنیای معاصر پیوند زده و زمینه های فکری و دانشی دموکراسی و آزادی خواهی را برای ایران آینده به ارمغان می آورند.
Iran’s civil movement and the collapse process of the Islamic Republic
Irans Bürgerbewegung und der Zusammenbruch-Prozess der Islamischen Republik
התנועה האזרחית של איראן ותהליך ההתמוטטות של הרפובליקה האסלאמית
برگرفته از کیهان لندن