گنجاندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست گروههای تروریستی جهان، وقوع سیل و ویرانی ناشی از آن در نقاطی از ایران، اتمام مرحلهای از تحریمهای بینالمللی و افزایش محاصره اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی از سویی و گسترش اعتراضات صنفی، شدت اختلافات درونی رژیم، ریزش نیروهای هوادار آن و اختلاسهای مالی و تجاری از سوی دیگر، شرایط بحرانی و سرنوشتسازی را برای کشور به وجود آوردهاند.
بحرانی بودن این شرایط با زمزمههای اقدام نظامی تاکتیکی علیه جمهوری اسلامی و صفآرایی نظامی نیروهای مزدور خارجی نظیر حشدالشعبی- حزب الله- فاطمیون و… در خاک ایران، حساسیتهای تازهای را در میان وطنپرستان و آزادیخواهان برای ماندگاری چارچوب ارضی ایران و رهایی از فاشیسم مذهبی پدید آورده است.
شکی نیست که مسئله جدید در لیست تروریستی قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احتمال شروع هرگونه جنگی را به زودی امکانپذیر کرده است. بیتردید این جنگ با نابودی ایران پایان خواهد یافت و در کنار فروپاشی و انهدام رژیم جمهوری اسلامی، بخشی از زیرساختهای صنعتی- تجاری و تأسیسات نظامی کشور دچار صدمه خواهند گردید. به نظر میآید، با تجربهای که آمریکاییها از جنگهای سالهای اخیر در افغانستان و عراق به دست آوردهاند و با توجه به شیوههای نوین جنگ و نیروهای نظامی، و وضعیت جغرافیایی که ایران دارد، احتمال حمله زمینی و اعزام سرباز پیاده نظام خیلی ضعیف بوده و بطوری که از خبرهای جسته و گریخته روشن است، برخورد نظامی ایالات متحد آمریکا و متحدانش در جهان و منطقه خاورمیانه، فقط با بمباران چند ماه در ایران و از بین بردن هر نقطهای که بتواند چندی دیرتر باعث دردسر جهان بشود، در نظر گرفته شده است.
در راستای شرایط تازهای که میان جمهوری اسلامی و ایالات متحد آمریکا به وجود آمده و همانطور که اشاره کردم، بروز صفآرایی نظامی هر روز به برخوردهای نظامی نزدیکتر میشود، در اپوزیسیون ایران هنوز هستند کسانی که در پی روشهای پیشین و مقطعی و تاکتیکی رسانهای و سیاسی بوده و حتی بروز جنگ را در مرحلهای کوتاهمدت و گزینشی به مراکز نظامی و برخی تأسیسات کشوری ارزیابی میکنند؛ درواقع، آنهایی که فکر میکنند با زدن ضربههای چند روزه به جمهوری اسلامی، همه چیز پایان خواهد یافت و رژیم سقوط خواهد کرد، باید متوجه باشند که جمهوری اسلامی هم در مواجهه با نیروهای نظامی کشورهای مخالف و وقوع برخوردهای نظامی حتی در سطح هوایی و انهدام مراکز هستهای و تأسیسات نظامی و صنعتی ایران، دست خالی نبوده و میتواند با به کار گرفتن انواع و اقسام روشهای تروریستی دیپلماتیک و سیاسی، باعث گرفتاریهایی برای حمله کنندگان به خاک ایران تحت حاکمیت خود بشود.
با تمامی مسائلی که در این روزها راجع به ایران و رژیم جمهوری اسلامی و برخوردهای تحریمی و نظامی با آن مطرح است، بیتردید مسئولیت اصلی این شرایط متوجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در طول حیات خشن و ضد مردمی چهل ساله خود، منافع ملی ایران، امنیت اجتماعی و حیات شخصی و سیاسی شهروندان ایرانی و صلح جامعه جهانی را در راهاندازی ترور در داخل و خارج کشور، بسیج کرده و با به کار گرفتن نیروهای مزدور و مشارکت در سرکوب ایرانیان، به خطر انداخته است.
با توجه به حساسیت شرایط و مسئله محوری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در وضعیت بحرانی کشورمان، به نظر میرسد یکی از راههای اجتناب از جنگی که در آستانه آن قرار گرفتهایم و در حقیقت نابودی ایران را در پی خواهد داشت، انحلال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد. سپاه پاسدارانی که با این ایده به وجود آمده بود که نیرویی باشد در برابر ارتش ایران برای جلوگیری از وقوع کودتا و ساماندهی مقابله با اعتراضات مردمی و تأمینکننده امنیت سردمداران ضد مردمی جمهوری اسلامی. بنابراین، برای رهایی از کابوس جنگ و از بین بردن بهانه آن میتوان این مسائل را مدنظر داشت:
۱- سرداران و شخصیتهای بانفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بازنشستگی فرستاده شوند.
۲- باقیمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر فرماندهی ارتش ایران قرار گیرند.
۳- اموال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا جایی که نقد باشد، به خزانه دولت بازگردد و شرکتهای تولیدی به صورت سهامی، در اختیار سهامداران متقاضی گذاشته شود.
۴- دست نشاندههای خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نظیر حشدالشعبی- حزب الله و… بازخرید و به کشورهای خودشان فرستاده شوند.
برگرفته از کیهان لندن