همانگونه که هفته گذشته در این ستون پیشبینی شده بود نتایج دور چهارم مذاکرات تیم نمایندگان جمهوری اسلامی با نمایندگان اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل (به اضافه آلمان) سرانجام به بُنبست رسید و نتوانستند در مورد نوشتن گزارش نهایی به هیچگونه توافقی دست یابند.
تا آنجا که جسته و گریخته از صحبت پارهای از اصولگرایان در تهران میشود حدس زد، یکی از مسائل جدی در مورد فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی موضوع موشکها یا بهتر بگوییم فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی است. از سوی دیگر مذاکره کنندگان جمهوری اسلامی اصرار میورزند که مسأله موشکها ربطی به مسائل هستهای ندارد و نباید در دستور کار باشد. در میان گروه پنج به اضافه یک در این باره هنوز اتفاق نظر حاصل نشده است. آمریکا، انگلسان، فرانسه و احتمالاً آلمان در این مورد متوفق هستند که مسأله موشکها با امکان هزارها کیلومتر برد نمیتواند از مسأله هستهای جدا باشد اما از سوی دیگر روسیه جانب ایران را گرفته و موافق با تلفیق این دو معضل در شرایط فعلی مذاکرات نیست. جسته و گریخته اینگونه به نظر میرسد که غربیها به جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که نخواهند توانست با برد موشکهایی بیش از پانصد کیلومتر موافقت کنند در حالیکه در ماههای اخیر به طرز اعجاب انگیزی نه تنها جمهوری اسلامی سعی نکرده است فعالیتهای خود را در این زمینه پنهان نگه دارد بلکه جانب اغراق را گرفته و در مورد ساخت و آزمایش موشکهای بیش از هشت و ده هزار کیلومتربرد رجزخوانی میکند.
رژیمی که برنامه هستهای خود را تا کنون با چنین اصراری محرمانه نگه داشته است معلوم نیست چرا اکنون سپاه پاسداران در مورد آنچه خود پیشرفت در امور موشکی میخوانند تا این حد مصر به لافزنی و اغراق گوئی هستند؟ این نوع اقدامات و تبلیغات تو خالی نمیتواند نتتایجی جز مشکلتر کردن مذاکرات و تحریک کردن غربیها ثمری داشته باشد. بنابر این باید پرسید آیا سپاه پاسداران ندانسته این شیوه را انتخاب کرده است و یا علاقه چندانی به حل مشکل ندارند و ترجیح میدهند ایران زیر تحریمها بماند زیرا تاکنون بحران اقتصادی کشور برای هرکسی موجب ضرر بوده باشد، سپاه پاسداران از آن بسیار منتفع شدهاند.
بر روی میز مذاکره
مواردی که هنوز در روی میز مذاکره باقیمانده است آنقدر مهم و پیچیده است که حتی فائق شدن بر یکی از آنها در طی دو ماه باقی مانده بعید به نظر میرسد، چه رسد به باقی موارد. پیش از آنکه وارد بحث در مورد یکایک موضوعهای مطرح شده بشویم، باید پرسید آیا جمهوری اسلامی با یک زبان و طرز تفکر در مورد این مسأله عمل میکند و یا هستند عناصری در رژیم همانند سپاه پاسداران و احتمالاً بخشی از بیت رهبری که علاقهای به حل این مسأله ندارد؟ چرا زمانی که نظرات خوشبینانه در مورد مذاکرات اوج میگیرد ناگهان خامنهای در یکی از مواقع بسیار حساس با سردبیر روزنامه کیهان در فحاشی به آمریکا و دیگر کشورهای غربی به رقابت میپردازد؟ این چنین رفتاری با صحبتهای متوازن، منطقی و عقلگرای روحانی بسیار متفاوت است. شاید این احتمال وجود داشته باشد که جمهوری اسلامی هنوز قادر نیست تصمیم قاطعی در مورد حل مسأله هستهای بگیرد.
در دو مورد پیشین یعنی مسأله گروگانگیری و جنگ با عراق، که تصمیمات مهمی میبایستی اتخاذ میشد، تاریخ نشان میدهد که جمهوری اسلامی همیشه از اتخاذ تصمیمهای اساسی در ارتباط با سرنوشت کشور عاجز و ناتوان بوده است. داستان گروگانگیری و لطماتی که این فاجعه سیاسی به مملکت ما زد امروز زبانزد خاص و عام است. به جای حل فوری این اقدام غیر قانونی و مضر به منافع ملی در آن دوران سرنوشت مذاکرات مانند توپ فوتبال بین اعضای به اصطلاح “شواری انقلاب” در آنزمان، اطرافیان آیتالله خمینی و دیگر آخوندهای زنده در آن روزها، آنقدر به درازا کشید تا پس از ۴۴۴ روز بدون آنکه کوچکترین امتیازی کسب شود زیر فشار ترس از روی کار آمدن دولت رونالد ریگان جمهوری اسلامی تسلیم شد. مورد دوم هم که عدم تصمیمگیری به موقع و صحیح لطمه اساسی به منافع ملی ایران زد، فاجعه جنگ هشت ساله با عراق بود. جنگی که نمیبایستی شروع میشد و زمانی که شروع شد پایان آن میبایستی با آزادسازی خرمشهر که در سال دوم جنگ به وقوع پیوست پایان میگرفت. بدون جهت و منطق با شعارهای توخالی مانند ” مسیر بیت المقدس از کربلا میگذرد” صدها هزار جوان ایرانی را معدوم و مصدوم کردند، مملکت، صنایع و به ویژه صنعت نفت را ویران کردند و سرانجام از ترس پیشروی قشون عراقی با عجله و در حالت انفعالی قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را با خفت پذیرفتند.
باید پرسید آیا امروز هم در انتظار چنین سرنوشتی برای مذاکرات هستهای باید بنشینیم، آیا باز هم از تمام فرصتهایی که پیش آمده خواهند گذشت تا روزی که ناچار شوند تحت بدترین شرایط پرچم سفید تسلیم را برافرازند؟
از مسائلی که باقی مانده و در مورد آن باید شفافسازی شود مهمترین همان مسأله موشکها است که رژیم مدعی است از برد بالای هشت هزار کیلومتر برخوردارند. سپس مسأله پاسخ به سوالاتی است که در مورد پارچین مطرح شده است و چون احتمالا هنوز نتوانستهاند آثار آن را محو سازند از بازدید آن توسط سازمان بینالمللی انرژی هستهای جلوگیری میکنند. موضوع دیگر توافق بر سر مقدار اورانیوم غنی شدهای است که جمهوری اسلامی میخواهد ذخیره کند هم مقدار و هم غلظت آن مورد اختلاف است. مسأله اراک و پلوتونیوم یکی دیگر از مشکلات است و جمهوری اسلامی راکتور اراک را برای آب سنگین ساخته است و غربیها مدعی هستند محصول چنین راکتوری تنها برای ساخت سلاح به کار میرود و اگر جمهوری اسلامی این منظور را ندارد، راکتور آب سبک برای احتیاجاتش کافی است و از این رو اصرار آنها بر تغییر ساختار راکتور اراک است. مسأله دیگر تعداد سانتریفیوژها و سرعت آنهاست. آنچه مهم است مقدار محصول غنی شده است که با آن میتوان سلاح تولید کرد. دیگر مسألهای که وجود دارد تحقیق و توسعه است که جمهوری اسلامی از قرار معلوم هنوز مواضعی را برای تحقیق و توسعه در دست دارد که آژانس از آنها دیدار نکرده است.
همه این مسائل مشکل در یک سو و سوی مهمتر اختلاف نظری است که در مورد چگونگی رفع تحریمها در برابر رژیم قرار دارد. مذاکره کنندگان و شورای امنیت ملی در تهران همانگونه که آیتالله خامنهای تکرار کرده است خواستار رفع همزمان همه تحریمها است. این امکان وجود ندارد برای اینکه پارهای از این تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل است، پارهای از سوی اتحادیه اروپا و پارهای از طرف کنگره آمریکا و هیچ مقام و شخصیتی وجود ندارد که یکباره بتواند این تحریمها را بردارد. این از مشکلاتی است که تازگی رژیم به واقعیت آن پی برده است و همانطور که از گوشه کنار شنیده میشود صحبت از یک دوره ده ساله پس از توافق کامل برای برداشتن تحریمها است. قبول این واقعیت برای جمهوری اسلامی بسیار ناگوار خواهد بود.
در چنین شرایطی چگونه پیامدی را میتوان انتظار کشید؟ آیا این بار هم سیاستبازیهای کودکانه توسط کوتهنظران حاکم بر ایران بار دیگر منافع میلیونها ایرانی را فدای ندانمکاری و کوتهبینیهای خود خواهد کرد و یا روحانی خواهد توانست از این فرصت تاریخی که بدست آورده است رسالت خود را تشخیص دهد و با کمک مردم نگذارد منافع ملی فدای طمعکاریهای مشتی عناصر فاسد و مخرب شود؟
پاریس: آدینه: ۲۰۱۴/۰۵