دولت مستعجل روحانی؟

سرنوشت دولت روحانی در گرو حداقل سه آزمایش بسیار مشکل تعیین خواهد شد. آنچه تعیین کننده حوادث پیش‌رو است، در نخستین آزمایش در گرو پاسخ به این سوال است که، آیا انقلاب عقب‌مانده و ارتجاعی ایران سرانجام به دوران “ترمیدور” خود رسیده است؟ این کلمه نیز یکی دیگر از میراث‌های انقلاب بدخیم فرانسه است که سرانجام در پایان دوران شرم‌آور ترور و آدم‌کشی روبسپیر و شرکاء سرانجام همه کاسه کوزه را بر سر او شکستند و به جرم “زیاده‌روی”‌هایش او و شرکای آدمکش وی جملگی اعدام شدند. این حوادث سرانجام آتش انقلاب فرانسه را فرو نشاند و با عکس‌العمل شدید نسبت به جنایت‌های دوران انقلاب، سرانجام در ۲۷ ژوئیه ۱۷۹۴ با گیوتین شدن روبسپیر حرکتی آغاز شد که با انحلال مجلس ملی و روی کار آمدن ناپلئون به پایان رسید. سال‌ها بعد (۱۹۳۶) “کرن بریتنون” با مطالعه انقلاب‌های گوناگون دوران آرامتر شدن شدت خشونت‌های انقلابی را دوران “ترمیدور” انقلاب نامید.

متأسفانه پس از ۳۵ سال هنوز هم دوران ترور و اختناق و بیدادگاه‌های لعنتی انقلاب به پایان نرسیده است. اما در عوض بلبشویی ایجاد شده است که هیچ کس تکلیف خود را نمی‌داند. مملکتی داریم که در آن وزیر خارجه‌اش نظرات خود را به جهانیان “توئیت” می‌کند در حالی که رهبر نظام از دست نوه‌هایش می‌نالد که در عوض بازی الک دولک وقتشان را با سیر و سیاحت در اینترنت می‌گذرانند! در چنین شرایط آشفته‌ای نمی‌توان در مورد سرنوشت دولتی که حزب و تشکیلات و برنامه‌ای ندارد اما مدعی رفرم است به سهولت اظهار نظر کرد ولی شاید بتوان با بررسی سه عامل اساسی و تعیین کننده، در مورد سرنوشت دولت روحانی به گمانه‌زنی پرداخت. این سه کارزار تعیین کننده با سرنوشتشان به نوعی در هم تنیده است، و موفقیت در هر یک از این سه به سختی به تنهایی امکان‌پذیر است، ولی شاید بتوان به شیوه انتزاعی هر یک از این سه چالش تعیین کننده سرنوشت دولت روحانی را جداگانه سنجش و بررسی کرد.

از آزادی زندانیان سیاسی چه خبر؟

نخست با سیاست داخلی شروع کنیم. او آمده است با این وعده و ایجاد این امید که از فشار و خفقان حاکم بر کشور بکاهد. از آزادی زندانیان سیاسی سخن گفته است. در دوران انتخابات و در نخستین مصاحبه ‌ش به آزادی مطبوعات، رسانه‌های سُنتی و مجازی اشاره کرده است، از مبارزه با فساد سخن به میان آورده است، ولی آیا در هیچ یک از این موارد و یا موارد مشابه تاکنون به کوچکترین موفقیتی دست یافته است؟ در مورد آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به حصر رهبران جنبش سبز، از همان ابتدای کار آب پاکی را بر دست او ریختند و به او گفته شد که این مسائل قضایی است و مربوط به قوه قضائیه است و رئیس جمهور نباید در این امور دخالت کند. در مورد سانسور قول‌هایی داده است، اما در این زمینه نیز تا کنون حتی نتوانسته است برای یک روزنامه گرفتار در محاق توقیف عملی انجام دهد. آنچه تاکنون اظهار شده است بیشتر جنبه حرف داشته و در مسائل سیاسی، تغییر محسوسی ایجاد نشده است. آنچه به وقوع پیوسته بیشتر استفاده افراد و حرکت‌های سیاسی از موج ایجاد شده پس از انتخابات و عقب‌نشینی تاکتیکی آدم‌خوارها بوده است و نه دست آورد مستقیم دولت روحانی. چنانچه این وضع ادامه پیدا کند دیری نخواهد پائید که مردم موج موج از دولتی که به آن رای داده‌اند روی گردانند.

بلای مضاعف: تورم- رکودی

دومین کارزار آزمایش برای این دولت، در حیطه اقتصاد است. با اذعان روحانی به این واقعیت که دست دولتش بسته است و با صندوق خالی دولتی که تا به گردن مقروض است و در برابر زیاده‌خواهی‌های سپاهیان چپاول‌گر ناتوان، چه انتظاری می‌توان داشت؟ از سوی دیگر عدم امکان کسب مالیات از بخش اعظم ثروت کشور که زیر تملک و کنترل رهبر است توازن بودجه را بدون دریافت مالیات غیرممکن ساخته است. تداوم پرداخت ماهانه که با سیاست گداپرور خامنه‌ای- احمدی‌نژاد بنام هدفمند کردن یارانه‌ها به مردم حقنه شد همانند یک بمب ساعتی سیاست اقتصادی دولت را تهدید می‌کند. با ضریب فلاکت کم‌نظیر بالای پنجاه در صد و ادامه تحریم‌ها علیه فروش نفت و سرمایه‌گذاری خارجی چگونه می‌توان انتظار داشت برای بهبود معاش مردم قدم مثبت و ملموسی برداشته شود؟ تاکنون باز در این مورد هم حرف وعده و وعید شاید ایجاد فضای امید کاذب کرده باشد ولی هیچ نوع نشانه‌ای از موفقیت در حل هیچ یک از مسایل اقتصادی کشور مشهود نیست. دولت روحانی هنوز حتی برنامه‌ای ارائه نداده است که چگونه می‌خواهد با بلای مضاعف تورم-رکودی مبارزه کند؟ برای سالی یک میلیون داوطلب نو در بازار کار و بیش از پنج میلیون بیکار چه خواهد کرد؟ شانس پیروزی در حیطه اقتصادی حتی از امکان موفقیت در کارزار سیاسی نیز کمتر به نظر می‌رسد.

توهمات جاه‌طلبانه رژیم

سومین عاملی که مسلماً در تعیین سرنوشت نظام نقش اساسی بازی خواهد کرد مسئله مذاکرات هسته‌ای با جهانِ نگران از توهمات جاه‌طلبانه رژیم است. آنچه که تا کنون اتفاق افتاده است بیشتر به نوعی خودفریبی دو جانبه شباهت دارد تا روزنه امید برای عادی‌سازی شرایط و روابط. توافقی که در ژنو به امضاء رسید نتیجه نیاز متقابل دو طرف به خالی نبودن عریضه بود. اوباما پس از فضاحت سوریه شدیداً نیازمند نوعی موفقیت در صحنه امور بین‌المللی بود و از سوی دیگر دولت روحانی در پی برگ سبزی برای فرار از تحریم‌های بیشتر و شدیدتر. اما همانگونه که وزیر امور خارجه فرانسه به صراحت اظهار داشته است هیچ‌گونه امیدی به توافق نهایی در این مورد وجود ندارد و بر عکس هر آن بیم آن می‌رود که این مذاکرات قطع شود. حقیقت قضیه این است که روحانی کاره‌ای نیست که بتواند در این مذاکرات تعهدی بسپارد و از عهده انجام آن برآید. او حتی نمی‌داند و نمی‌تواند مطمئن باشد که هم اکنون سپاه پاسداران حفره‌ای نو در قلب کوهی در سرزمین بزرگ ایرانزمین نگشوده باشد و در آن فعالیت‌های اتمی تازه‌ای در خفا آغاز نکرده باشد. زیرا روحانی در مقامی نیست که از همه اسرار مملکت مطلع باشد. او حتی در حیطه محدود اختیاراتش نیز هر آنچه می‌کند باید مورد تأیید رهبر غیر انتخابی مملکت قرار گیرد. سپاه نمی‌تواند اجازه دهد که روحانی یا هر کس دیگری که مردم انتخاب می‌کنند برای کشور تعیین تکلیف کند. اگر امروز شواهدی در مورد ادامه فعالیت‌های هسته‌ای به صورت مخفی وجود ندارد، فعالیت‌های موشکی سپاه به خوبی نشان می‌دهد که آنها در فکر دست‌یابی به تکنولوژی لازم برای موشک‌های هدایت شونده به منظور استفاده از تسلیحات هسته‌ای هستند. در این مورد هیچگونه پنهان‌کاری نه امکان‌پذیر است و نه آنها نیازی به آن احساس می‌کنند. از اینرو امید پیروزی برای روحانی در این کارزار نیز چندان مثبت به نظر نمی‌رسد.

با در نظر گرفتن نقاط ضعف و مخاطراتی که در هر یک از این سه کارزار سرنوشت‌ساز برای دولت روحانی وجود دارد، موفقیت او بیشتر نیازمند یک معجزه است. از آنجا که این میدان‌های آزمایش برای دولت روحانی به یکدیگر مرتبط هستند و از آنجا که عدم موفقیت در هر یک از سه صحنه به تنهایی می‌تواند دولت را سرنگون کند، نمی‌توان به موفقیت این دولت چندان امیدوار بود. تنها عاملی که خواهد توانست احتمالاً دولت روحانی را در حل مشکلات یاری دهد، پشتیبانی گسترده مردمی از دولت اوست. اما دست‌یابی به چنین پشتیبانی نیازمند نشان دادن علائمی است که در مردم بارقه‌ای از امید ایجاد کند.

تا کنون هیچ‌گونه نشانی از این که روحانی و دولت او توانسته باشند در این مسیر با موفقیتی روبرو شوند دیده نمی‌شود. شاید یکی از اساسی‌ترین دلایل عدم مشارکت فعال مردم در تأیید این دولت، تاریخچه فعالیت‌های شخص روحانی باشد. او هنوز نتوانسته است به اندازه کافی خود را بیش از یک آپاراتچی متعلق به نظام و برخاسته از درون نظام به جامعه معرفی کند. پرسشی که هنوز پاسخ آن روشن نیست انگیزه روحانی از ورود به این صحنه است: آیا او آمده است که نظام را نجات دهد و یا ایران را؟ این دو، دو مسیر متضاد هستند. و او نخواهد توانست برای دورانی طولانی از انتخاب میان یکی از دو راه اجتناب ورزد.

پاریس: بیست دسامبر۲۰۱۳

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر