تازه اول تابستان است، اما مثل اینکه پاییز رژیم تهران و آغاز شمارش جوجههای جمهوریاسلامی از یمن تا سوریه و از بغداد تا بیروت و بالاخره در پایتخت کشور آغاز شده است. بلندپروازیهای منطقهای رژیم یکی پس از دیگری در برخورد با واقعیتهای جهان امروز دچار سردرگمی و شکست شدهاند. در سوریه لجبازی و سماجت سران نظام کار را به جایی رسانده که در روزهای اخیر مردم سوریه و دیگر اعراب پشتیبان مبارزان سوری، بشار اسد را ملیجکی در دست علی خامنهای میخوانند و رژیم تهران را دشمن واقعی و مقصر اصلی در ادامۀ خونریزیهای روزافزون و مصائب ملت سوریه میشناسند.
پرواضح است که در درجه اول مردم مبارز سوریه و به پشتیبانی از آنها کشورهای سُنی منطقه و بالاخره، با همه بیعرضگی و سُست عنصری، سران کشورهای غربی اجازه نخواهند داد که رژیم تهران در سوریه موفق شود. تداوم جنگ داخلی در سوریه دیر یا زود لبنان و عراق را هم بیش از پیش در این غائله خونین گرفتار خواهد کرد. هم اکنون بنابر گزارشهای خبرگزاریها تروریستهای وابسته به حزبالله لبنان دوش به دوش پارهای از سربازان و فرماندهان سپاه پاسداران در سوریه به قتل و ویرانی خود روزانه میافزایند. کار دخالت حزبالله در سوریه به جایی کشیده است که حتی سازمان تروریستی حماس، دست نشانده جمهوریاسلامی، که اخیرا از سوی کشورهای عرب و سُنی هم تغذیه میشود، به حسن نصرالله رهبر حزب اللهیهای لبنان اخطار جدی کرده و خواستار خروج لبنانیها از سوریه شده است. در حاشیه و تداوم جنگ شیعه و سُنی در سوریه دامنه درگیریهای فرقهای و مذهبی در عراق هر روز وسیعتر میشود. قربانیان انفجارهای تروریستی در میان شیعیان عراق به نحو بیسابقهای در حال افزایش است. دخالتهای جمهوریاسلامی در عراق موجب شده است که حکومت نوری المالکی به عنوان دولتی دست نشانده جمهوریاسلامی مورد تنفر و انزجار مردم عراق قرار گیرد. کمی دورتر در یمن کمیسیون منصوب سازمان ملل به این نتیجه رسیده است که کشتی حامل سلاحهای سبک و نیمهسنگین که چندی پیش در سواحل یمن کشف و ضبط شد به جمهوریاسلامی تعلق دارد. سالها پیش شایعات زیادی در مورد دخالتهای جمهوریاسلامی در درگیریهای یمن به گوش میرسید اما اکنون برای نخستین بار یک هیأت بینالمللی بعد از ماهها بازرسی و بررسی انگشت اتهام را به سوی رژیم تهران نشانه میرود. این همه آشوبگری و فتنه درمنطقه و در جهان چه سود و ثمرهای برای ملت ایران داشته و یا خواهد داشت؟ کدام یک از اهداف و منافع ملی ایران در این نوع دخالتها و رفتارهای تروریستی تقوبت خواهد شد؟
نه در غربت دلم شد و نه روئی در وطن دارم!
در حالیکه سیاستهای ماجراجویانه رژیم از آرژانتین تا افغانستان و از سوریه تا یمن و عراق در حال اضمحلال و شکست مفتضحانه قرار دارد، در درونمرز نیز اوضاع نظام تیره و تار است. جاهطلبیهای اتمی که میلیاردها دلار از سرمایه مادی و معنوی مردم ایران در آن مسیر به باد داده شده، سرنوشتی جز شکست و عقبنشینی در انتظارش نیست. سیاست کبکنمای نظام اسلامی که به خیال خود با پنهان کاری دشمن را فریب میدهد دیگر ثمری ندارد. اکنون همه به سیاستی که آن را حرف زدن و در همان حال به غنیسازی ادامه دادن میشناسند پی بردهاند و سرانجام همانگونه که انتظار میرفت این سیاست خانمانسوز روز به روز به بُنبست و شکست خود نزدیکتر میشود و نظام راهی جز عقبنشینی مشعشعانه در پیش ندارد. سرانجام ناچار خواهند شد غنیسازی را متوقف سازند، بازرسان بینالمللی را برای بازدید به مراکز سری خود دعوت کنند و در کمال پررویی پیروزی و موفقیت خود را جشن بگیرند! روز عقبنشینی و تسلیم چندان دور نیست و رژیم اسلامی راهی برای خود جز تسلیم بلا قید و شرط باقی نگذاشته است. همانگونه که در فاجعه گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی سرانجام ناچار به تسلیم شدند و همان شیوهای که در جنگ هشت ساله با عراق به جای قبول صلح پس از آزادی خرمشهر و دریافت غرامت جنگ با قبول قطعنامه ۵۹۸ ننگ و شرم ابدی برای خود خریدند، اینبار نیز در سختترین و ضعیفترین مواضع ناچار به عقبنشینی خواهند شد.
از روحانی چه ساخته است؟
و این هنوز همه مسائل و دردسرهای گریبانگیر نظام نیست. در صحنه برونمرزی با هرچه تنگتر شدن حلقه اقتصادی تحریمهای بانکی و ناتوانی در فروش نفت اقتصاد کشور هرروز به نقطه سقوط و خطر ورشکستگی نزدیکتر میشود. بر اثر تورم، بیکاری مزمن و عدم موفقیت نظام در بازگرداندن حس اعتماد و امید به مردم روزانه بر میزان آشفتگی اقتصادی و اجتماعی افزوده میشود. از روحانی چه ساخته است؟ همانگونه که در نوشته هفته پیش یادآور شدیم حباب امید و خوشبینی در مورد ریاست جمهوری روحانی دیری نخواهد پایید. کلید حل مشکلات سیاسی و اقتصادی ایران در دست روحانی نیست. در مرحله اول حجت الاسلام روحانی نخواهد توانست اینبار با ایما و اشاره، وعده و وعید و حرفهای درگوشی با امثال “جک استراو” غربیها را فریب دهد. او باید از اختیارات کافی برای حل مسائل برخوردار باشد و چنین اختیاراتی را هرگز به او منتقل نخواهند کرد. تا زمانی که مشکل برنامه هستهای تسلیحاتی جمهوریاسلامی حل نشود تخفیف و یا تعدیل تحریمها امکانپذیر نیست و خبری از آن نخواهد بود. در واقع همه چیز به مانند یک کلاف سردرگم، زنجیروار به هم پیوسته است. تا مسأله رابطه با دنیای آزاد حل نشود، مسائل اقتصادی حل نخواهد گشت و تا زمانی که دخالت در امور دیگر کشورها و سیاست حمایت از تروریسم ادامه داشته باشد مسائل سیاسی قابل حل نیست. مشکل بیکاری و تورم در ایران نیازمند ثبات سیاسی و اقتصادی است. بزرگترین منبع درآمد و سرمایه درآمدزای ایران منابع گاز و نفت است. تا زمانی که صدها میلیارد دلار سرمایه و تخصص بینالمللی در بهبود و به کار اندازی این صنایع انجام نشود و ایران نتواند آزادانه نفت خود را به جهان فروخته و پول آن را دریافت دارد حل مشکل بیکاری و تورم با نطق و حرف و خطابه امکانپذیر نیست. در چنین شرایطی آنهایی که در انتظار معجزه نشستهاند با رؤیای واقعیت وحشتزدهای بیدار خواهند شد.
در شرایط کنونی آنها که به تغییرات صوری دل بستهاند و مردم را به صبر و بردباری تشویق میکنند دانسته یا ندانسته در خدمت نظام ارتجاعی و ضد ایرانی گام بر میدارند. وظیفه مدعیان رهبری سیاسی در شرایط کنونی واقعبینی و حقیقتگویی است. به جای تفسیرهای بیسروته باید با مردم حقیقت را در میان گذاشت. شرایط مشکل کشور و آیندهای که در صورت تداوم این اوضاع در انتظار جامعه ایرانی است باید به وضوح منعکس شود. باید مردم را از افتادن به دام شعبدهبازان و و دلالان رژیم به دور داشت. عمر جمهوریاسلامی به پایان رسیده است اما تا زمانی که این واقعیت برای مردم روشن نشود و مردم اطمینان حاصل نکنند که این رژیم قادر به حل مشکلاتشان نیست و باید چارهای دیگر اندیشید، کاری از پیش نخواهد رفت.
زمانی که مردم این رژیم و سیاستهای آن را در کلیت آن مورد سنجش قرار دهند و شکستهای پیاپی در منطقه، در روابط بینالملل و در مسائل اقتصادی و سیاستهای اجتماعی، همه و همه یکجا بسنجند به نتیجه منطقی خواهند رسید. تنها در چنین شرایطی است که مردم خواهند توانست به آیندهای روشنتر که سزاوار جوانان، زنان و مردان این کشور است بیاندیشند و دیگر تن به تسلیم در برابر شرایط ننگآور تحمل حکومت دروغ و تزویر نخواهند داد.
پاریس
۱۳/ژوئن/۲۶