سرمنزل «تروئیکای» اوباما به کجاست؟

  آیا در سیاست هم مانند سینما انتخاب بازیگران اصلی با نمایشنامه و سناریو مرتبط است؟ آیا  همانگونه که کسی انتظار ندارد در یک فیلم کابوی«Cowboy» به جای «Clint Eastwood» یا «John Wayne» برای ایفای نقش اصلی، «Woody Allen» را برگزینند، درمورد سیاست خارجی امریکا هم می توان با شناخت بهتر کاندیداهائی که که از سوی رئیس جمهور نامزد وبه مجلس سنا پیشنهاد می شوند گردش، گرایش و ماهیت سیاست خارجی چهارسال آینده و عواقب آن را گمانه زد؟ اگر چنین باشد شاید بشود تا حدودی خطوط اصلی سیاست خارجی پرزیدنت اوباما را برای چهار سال آینده آمریکا پیش بینی کرد.

معمولاً تیم مجری سیاست خارجی درآمریکا از تروئیکا (Troika) وزیرخارجه، وزیر دفاع و رئیس سیا به عنوان بازیگران اصلی تشکیل می شود اما به احتمال زیاد این ترویکا یک عامل چهارم هم دارد و آن مشاور رئیس جمهور درامور امنیت ملی است. یک مرور اجمالی در مورد گذشته و سوابق این مجوعه مورد انتخاب اوباما می تواند تا حدود زیادی نمایانگر خصوصیات سیاست خارجی این حکومت در چهار سال آینده باشد.

معمولاً مهمترین و شاید مطرح ترین چهره در تیم سیاست خارجی، وزیر خارجه است و برای این منظور آقای اوباما سناتور جان کِری( John Forbes Kerry)، کاندیدای پیشین ریاست جمهوری را که در انتخابات سال دوهزار و چهار نامزد ریاست جمهوری بود انتخاب کرده است. جان کِری دمکرات است و به عنوان عضو ارشد کمیته روابط خارجی، اکنون که دمکرات ها در سنا حائز اکثریت هستند، ریاست آن کمیته را بر عهده دارد. او فارغ التحصیل دانشگاه ییِل(Yale) است و در جنگ ویتنام نشان شجاعت نصیبش شد. بعد از جنگ پیش از آنکه به سیاست وارد شود زمانی به عنوان حقوقدان در شهر بستون معاون دادستان بود. سپس از همان ایالت به عنوان سناتور به واشنگتن رفت و در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ به عنوان مخالف جنگ عراق با جرج بوش دوم به مبارزه انتخاباتی پرداخت وناکام ماند. ولی مجدداً از سوی رأی دهندگان ایالت ماساچوست به سنا فرستاده شد ودرآنجا به علت ارشدیت، به مقام ریاست کمیته روابط خارجی برگزیده شد. دراین مقام طی بازدید های پیاپی به عراق، پاکستان، افغانستان و دیگرنقاط بحرانی توانست در نقش مشاور مورد اعتماد اوباما انجام وظیفه کند. دربرخورد با مدیریت سیاست خارجی، او مشهور به محافظه کاری و رعایت احتیاط است وبه عنوان یکی از طرفداران اصلی سیاست اجتناب از درگیری های نظامی بین المللی معروف شده است. فراموش نشود که خانم سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل، کاندیدای اصلی موردعلاقه اوباما برای این سمت بودامابه علت مخالفت سناتورهای جمهوریخواه که وی را به عدم شفافیت در مورد اخبارمربوط به قتل سفیرامریکا درلیبی متهم میکردند،وی ناچار شد ازکاندیداتوری خود برای این سمت صرف نظر کند. به احتمال زیاد تائید سناتورجان کری از سوی سنا با مشکلی روبرونخواهد شد. جنگ برسروزیردفاع!

ظاهراً انتظار نمی رود در شرایط عادی تائید وزیر دفاع، آن هم در مورد یک سناتور سابق، در سنا با مشکلی برخورد کند. اما “چارلز تیموتی هیگل” (Charles Timothy Hagel) که بیشتربه “Chuck Hagel” معروف است یک سناتور معمولی نبوده است. پیشنهاد نام اوبه عنوان وزیر دفاع، بنام یک جمهوریخواه، از طرف آقای اوباما موجب حیرت پاره ای ازناظران سیاسی شده است. این سناتور سابق ایالت نبراسکا در زمان تصدی در سنا یگانه جمهوریخواهی بود که اغلب نه تنها با پرزیدنت بوش بلکه بابیشتر سیاست های جمهوریخواهان شدیداً وبی پروا مخالفت می کرد. برای ناظران این نکته جالب توجه است که پرزیدنت اوباما تصمیم گرفته است کسی را از حزب مخالف در کابینه خود دعوت کند که مورد تأیید جمهوریخواهان نیست و به احتمال قوی بیشترین ایرادها طی دوران بررسی خصوصیاتش در سنا از سوی سناتورهای جمهوریخواه مطرح خواهد شد. میزان مخالفت با سناتور هیگل به عنوان وزیر دفاع آنقدرشدید وگسترده است که شاید تصمیم در مورد تأیید او به علت تعداد مخالفین به نتیجه منفی منجرشود. طی مراحل بررسی درکمیته های مربوطه در سنا همه گونه بازنگری در سوابق افراد به دقت انجام می گیرد. ازاین رو احتمال موفقیت در موردتأیید او درکمیته احتمالاً بیش از پنجاه درصدنخواهد بود زیرا ممکن است زیرفشار سؤال های گوناگون به ویژه در مورد اسرائیل و ایران آنقدر با اشکال روبرو شود که از کاندیداتوری خود اظهار انصراف کند. اما اگراز مرحله کمیته کارش به سلامت بگذرد در مجلس سنا برای کسب تائید تنها به اکثریت ساده آراء نیازمند است وچون دمکرات ها در سنااکثریت دارند شانس موفقیش زیاد است. مواضع استثنایی سناتور هیگل، برای بسیاری از سناتورها، در ارتباط با اسرائیل و جمهوری اسلامی بسیار غیرمتعارف، رادیکال، ودور ازواقعیت است . او با اعمال هرگونه تحریم علیه جمهوری اسلامی مخالفت کرده ودر موارد مختلف به حمایت از جمهوری اسلامی برخاسته است. در یک مورد حتی مدعی شده بود که جمهوری اسلامی به زنان درایران حق رای اعطا کرده است! (در این مورد روزنامه وال استریت جورنال مورخ سه شنبه هشتم ژانویه دوهزارو سیزده به سناتور هیگل یادآورشده است که این امر،نه توسط جمهوری اسلامی، بلکه درسال هزارونهصدو شصت و سه یعنی دردوران محمدرضا شاه صورت پذیرفت!) . اکنون باید دید که طی دوران سؤال و جواب در برابرکمیته های سنا، او چگونه به سؤلات مشکل همکاران سابقش پاسخ خواهد داد و آیا مواضع او هنوز همان مواضعی است که در دوران سناتوری بیان می کرد و یا تغییر عقیده داده است؟

مرد مرموز در صدر سیا

عضو سوم این “سه پایه” یعنی رئیس سازمان اطلاعاتی و یا سازمان جاسوسی “سیا” شخصی است بنام جان برنن (John Brennen). اویک امنیتی حرفه ایست و قرار بود در دور اول ریاست جمهوری اوباما به این سمت منصوب شود اما چون در زمان ریاست جمهوری جرج بوش دوم مسؤلیت بازجویی متهمان را به عهده داشت و شیوه بازجویی ها در آن دوران با شکنجه همراه بود، پرزیدنت اوباما ناچارشد موقتاً شغل دیگری به اومحول کند واز این رو امور مربوط به کنترل وپیشگیری ازتروریسم به وی سپرده شد. جان برنن شخصیت جالبی است. او به زبان عربی تسلط کامل دارد و زمانی در دانشگاه آمریکایی قاهره تحصیل کرده است. اهل تگزاس است و از نظر سوابق با دیگر اعضای این مجموعه ظاهراً چندان سنخیتی ندارد. یک نفر چهارم هم درکنار این لیست وجود دارد و آن شخصی است به نام توماس دانیلون (Thomas E. Donilon). وی مشاور امنیتی رئیس جمهور است و معمولاً مقام مهمی را اشغال می کند. این مقام در کاخ سفید سابقه طولانی دارد واهمیت آن وابسته به شخصیت کسی است که در آن انجام وظیفه می کند. مثلاً زمانی که هنری کیسینجر در دوران ریاست جمهوری نیکسون این مقام را به عهده داشت وزیر و وزارت خارجه وقت تقریباً فراموش شده بودند. در شرایط دیگری مانند دورانی که تام دانیلون این سمت را دارا بوده است چون هیلاری کلینتون وزیر خارجه فعلی شخصیت بسیار نافذ و فعالی محسوب می شود کسی چندان از مشاور امنیتی نشنیده است اما به احتمال زیاد اگر در مقام خود ابقا شود در کابینه آینده نقش او بیشتر علنی خواهد شد چون او از همه بیشتر به رئیس جمهور دسترسی دارد و دفترش هم مجاور دفتر رئیس جمهور در کاخ سفید است.

چه نوع تحولی درپیش است؟

با در نظر گرفتن سوابق نسبتاً مشابه وزیر دفاع و وزیر خارجه و تمایلات شخص رئیس جمهور شاید بتوان پیشبینی کرد که سیاست خارجی آمریکا طی چهارسال آینده به نحو محسوسی متحول خواهد شد. این تحول بیشتر ازدو جنبه، مشخص کننده سیاست خارجی آمریکا خواهد بود. جنبه نخست اینکه به احتمال زیاد در آینده سیاست خارجی آمریکا هرچه بیشترچهره انفعالی به خود خواهد گرفت ونوعی بازگشت به خود و آنچه به “ایزولیشنیسم” یا کناره جوئی معروف شده است،بدون اینکه از این برچسب استفاده شود،سیاست روزخواهد شد. در نتیجه به علت نوعی فرار از مسئولیت های بین المللی به بهانه محدودیت های اقتصادی اندک اندک ازاهمیت آمریکا به عنوان یگانه ابرقدرت جهانی کاسته خواهد شد. درشرایط بحرانی جهان امروز تداوم این گرایش نه تنها برای آمریکا بلکه برای جهان آزاد مهلک است. جنبه دوم تغییر در سیاست خارجی آمریکا را باید در چهارچوب تأکید بیشتر در اهمیت خاور دور در سیاست خارجی آمریکا جستجو کرد. با ناامید شدن از شکوفائی بهارآزادی و دمکراسی در خاورمیانه، کمتر شدن اهمیت نسبی نفت برای آمریکا، همراه با نگرانی از ازدیاد قدرت نظامی چین در منطقه خاور دور، تمرکزسیاست خارجی آمریکا اندک اندک از خاورمیانه و اروپا به آسیا و خاور دور منتقل خواهد شد. اگر این امر به واقعیت بپیوندد آنگاه خواهیم دید که به جای درگیری ها و یا تعهدات درازمدت، مسؤولان سیاست خارجی آمریکا سعی خواهند کرد هرچه زودتر خودشان را از گرفتاری ها و مسائل خاورمیانه و اروپا رها سازند تا بهتر بتوانند قوای خود را در خاور دورمتمرکز کنند. درعین حال بخشی از این نوع تأکید درتوجه ناگهانی به آسیا وخاوردور در واقع می تواند پوششی باشد برای تغییر اولویتهای سیاسی و یا کمتر ارزش نهادن بر اهمیت خاورمیانه و اروپا برای سیاستمداران نوین آمریکا.

اکنون باید دید آیا با زمینه های فعلی و اوضاع منطقه اتخاذ چنین تغییری درسیاست خارجی آمریکا، به ویژه در خاورمیانه چه نوع خلأ سیاسی را امکان پذیر می سازد و چه عواقبی در انتظاراعمال چنین سیاستی خواهد بود. هنوز کسی نمیداند تاثیراین تغییر وتحول احتمالی در سیاست خارجی آمریکا دررابطه با جمهوری اسلامی وایران چه نتایجی به بار خواهد آورد. آیا کمتر شدن امکان جنگ و رویاروئی نظامی مورد استقبال حاکمان تهران قرارخواهد گرفت واین بار ازاین فرصت به سود ملت ایران استفاده خواهند کرد ویا بازهم این تغییرسیاست رابه غلط نشانه ضعف غرب تلقی خواهند کرد؟

اگرسناتورچاک هیگل در سنای آمریکامورد تائید قرارگیرد وبه عنوان وزیر خارجه آمریکا مشغول به کارشود اما اطلاعات وقضاوتش درمورد ماهیت نظام جمهوری اسلامی همچنان مغلوط، مردود وتحت تاثیرلابیست های نظام باقی بماند، آنگاه به هر کجای جهان که سفرکند ناچارخواهدبود دربرابرچهره های برافروخته وفریادهای اعتراض ایرانیان غیور وآزادیخواه پاسخگوباشد.

‏چهار شنبه‏ ۹ ژانویه ۲۰۱۳

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر