میرزا ملکم خان ناظمالدوله و تکانههای دیپلماسی نوین در سیاست ایرانی
میرزا ملکم خان ناظمالدوله به سال ۱۲۴۹ قمری به دنیا آمد. ده ساله بود که از طرف پدرش – میرزا یعقوب خان که از مردان نواندیش روزگاراش بود – راهی فرنگ شد؛ ملکم بعد از ورود به پاریس، به تحصیل در حکمت طبیعی و مهندسی پرداخت و با آموزشهایی در دانشهای سیاسی و دریافتی از تحولات دنیای مدرن، به ایران مراجعت میکند و با سمت مترجمی در دستگاه حکومتی وارد میشود. با افتتاح دارالفنون، ملکم خان در آنجا به تدریس پرداخته و در سال ۱۲۷۳ قمری همراه با هیئت مذاکره کننده فرخ خان امین الملک به پاریس میرود. ملکم خان در سال ۱۲۷۵ قمری، اولین خط تلگرافی ایران را ایجاد کرد و در همان سال نخستین فراموشخانه (فرماسیونری) را تأسیس کرد. با مخالفت ناصرالدین شاه آن مرکز برچیده و ملکم روانه تبعید در بغداد گردید. ملکم خان از آنجا به استانبول رفته و پیش میرزا حسینخان مشیرالدوله ( که در آن زمان سفیر ایران در عثمانی بود و سپس در مقام صدراعظمی قرار گرفت) میرود و بر آموختههایش از دانشها و عملکرد جهان مدرن میافزاید. به پیشنهاد میرزا حسین خان، با وجود مخالفتهایی که از سوی برخی از درباریان میشد، ملکم خان به سفارت ایران در پاریس منصوب نمیشود. در آن شرایط، ملکم خان در زمان صدارت سپهسالار به تهران آمده و در ایجاد دولت منتظم، او را با عنوان «مستشار صدارت عظمی» همراهی میکند. در سفر فرنگستان شاه، ملکم خان که وزیر مختاری ایران در لندن را داشت، مأمور پذیرایی از شاه میشود. در سال ۱۲۹۵ نمایندگی ایران در کنگره برلین به ملکم خان واگذار میشود که با پشتکار و آگاهی از شرایط دیپلماتیک نوین به دست آورده بود، موفق میشود منطقه قطور را از تصرف عثمانیان درآورده و به ایران برگرداند. در این شرایط، ملکم خان به مقام سفیر کبیر ارتقا یافته و لقب پرنسی یافته و در سال ۱۲۹۹ ملقب به «ناظم الدوله» میگردد. ملکم خان در جریان ماجرای لاتاری مجددا مورد غضب دربار قرار میگیرد و از کلیه مناصب حکومتی عزل میشود. ملکم خان به دنبال این ماجرا، به روزنامهنگاری روی آورده و در لندن روزنامه «قانون» را منتشر میکند. دوران معزولی ملکم خان ده سال به طول میانجامد و در سال ۱۳۱۶ قمری در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه، ملکم خان به سفارت ایران در روم منصوب و باز ملقب به ناظم الدوله میشود. ملکم خان مدت ده سال این منصب را بر عهده داشت و در سال ۱۳۲۶ قمری (یکسال بعد از استقرار پارلمان مشروطه در ایران) در سن هفتاد و هفت سالگی در حالی که شاهد به بار نشستن برخی از ایدههای سیاسی خود، در سویس درگذشت.
میرزا ملکم خان ناظم الدوله که بیشترین زمان عمر خود را در خارج از کشور و در محافل دیپلماتیک گذارنده بود، به درستی دریافته بود که انقلاب صنعتی، مبادلات تجاری را به وضعیت مالیه پیوند زده و نظام معیشتی اقتصاد سنتی و آئین کشورداری پیشین را در دنیای تازه جایگاهی نیست. او به دفعات در رسالاتی که منتشر کرد و نامههایی که به شاه و دیگر رجال سیاسی ایران نوشت، دگرگونی در سیاست جهانی و فعال بودن در آن را از لوازم و الزامات پایداری ایران در چرخههای دیپلماتیک و سیاست بینالمللی میدانست. او تجربههای اولیهی خود را در کنار میرزا حسین خان سپهسالار در سفارت ایران در استانبول شروع نمود و همانجا با دگردیسی سیاست جهانی آشنا شد، این امکان را داشت که در بقیهی عمرش به کشورهای اروپایی پیشرفته راه رفته و آموخته هایش را با دانشهای مدرن تکمیل نموده و در مقام روشنفکری نوگرا و متجددی واقعگرا قرار گیرد.
ملکم خان که با اندیشههای سیاسی مدرن آشنا بود، تغییر در اصول کشورداری ایران را مدخل اصلاحات دیگر و ایجاد دولت منتظم را پیش زمینهای برای تدوین قانون اساسی و استقرار پارلمان میدانست، تا کشور در زمره ممالک دارای قانون و سیستم مدرن تفکیکقوا قرار گیرد؛ ملکم به خوبی میدانست که شکست ایران در جنگ با روسیه و از دست رفتن هرات در مقابله با بریتانیا، محصول ناآگاهی مردان سیاست ایران از دگرگونی دیپلماسی و تغییر در برنامههای منطقهای دو قدرت بزرگ آن دوران بود. به همین خاطر در نامهای به ناصرالدین شاه از خطری سخن گفت که بمانند دو سنگ آسیاب، ایران را در میان خود گرفتهاند و علاج خروج از این بحران را در نوسازی شیوههای کشورداری و اصلاح امور نظامی و مالیه میدانست. ملکم خان از طرفی در تکمیل اصلاحگری خویش، به نهادهای مدرن اقتصادی و فرهنگی هم توجه داشت و ایجاد راه آهن – برپایی تلگراف و شکلگیری آموزش و پرورش نوین را در بنیان گذاری ایران مدرن، از ضروریات میشمرد.
مجموعه آثار ملکم خان نخستین بار توسط هاشم ربیعزاده در تهران به سال ۱۳۲۵ قمری (سال صدور فرمان مشروطیت و یکسال قبل از فوت ملکم) به صورت ناقص منتشر شد. «مجموعه آثارملکم خان» به کوشش محمد محیط طباطبایی و با مقدمهای قابل توجه به سال ۱۳۲۷ خورشیدی در تهران منتشر شده و اخیرا مجموعه کامل آثار ملکم به اهتمام حجت الله اصیل با عنوان «رسالههای میرزا ملکم خان ناظم الدوله» به سال ۱۳۸۱ خورشیدی در تهران و توسط نشر نی چاپ شده است.
این مجموعه که تا به حال نهاییترین آثار و تألیفات ملکم خان را شامل میشود، در شش بخش ۱- نظام قانونی، ۲- اقتصاد، ۳- سیاست، ۴- اجتماع، ۵- فراموش خانه، ۶- الفبای جدید و ضمایم بدین شرح تنظیم و تحقیق شدهاند:
۱- دفتر تنظیمات (کتابچه غیبی). ۲- رفیق و وزیر. ۳- مجلس تنظیمات. ۴- دستگاه دیوان. ۵- دفتر قانون. ۶- ندای عدالت. ۷- اشتهارنامه اولیای آدمیت. ۸- مدنیت ایرانی. ۹- اصول ترقی. ۱۰- مذاکره درباره تشکیل بانک. ۱۱- امتیاز فواید عامه.
۱۲- پلتیکای دولتی. ۱۳- مرو و ترکمان. ۱۴- اصول مذهب دیوانیان. ۱۵- گفتار در رفع ظلم. ۱۶- مسائل مختلف. ۱۷- فراموش خانه. ۱۸- اصول آدمیت. ۱۹- حجت.
۲۰- مفتاح. ۲۱- توفیق امانت. ۲۲- شیخ و وزیر. ۲۳- نمونه خطوط آدمیت.
۲۴- مقدمه گلستان سعدی (بیان). ۲۵- معایب خط ملکمی. ۲۶- صراط المستقیم.
۲۷- ترجمه وصیت نامه فؤاد پاشا. ۲۸- در نتیجه نگارش اوراق و نوم و یقظه.
مجموعهای از نامههای رسمی ملکم را هم من در سال ۱۳۸۹ خورشیدی در تهران با عنوان «نامههای میرزا ملکم خان ناظم الدوله» منتشر کردهام.
یکی دیگر از مدرنهای کلاسیک ایرانی که بنیانهای اندیشگی جدید را در سرآغاز تاریخ معاصر ایران پی افکند، میرزا ملکم خان ناظم الدوله است؛ وی که همراه و همزمان با کرمانی است، در میان منورالفکران عصر ناصری از موقعیت بسزایی برخوردار است؛ ملکم خان از یک طرف در منصبهای اجرایی و سیاسی اشتغال داشت و از طرف دیگر از ایدههای مدرن و اندیشههای سیاسی ـ فرهنگی مدرنیته اطلاع کافی داشت؛ هم بر مردان سیاسی حکومت قاجاریه و برخی از سیاستمداران عثمانی تاثیر گذاشت و هم عالمان و اندیشمندان شرقی تحت تاثیر اندیشههای ملکم خان نهضتهای بیداری ـ اصلاحطلبانه و نوگرایانه را پدید آوردند. ردپای ایدههای ملکم خان در نوشتههای میرزا محمد حسین نائینی ـ شیخ هادی نجمآبای ـ آقا خان کرمانی ـ سخنرانیهای سید جمالالدین اسدآبادی و… پیداست و به اعتباری نخستین قانونگذراران ایرانی از ایدههای سیاسی ـ اجتماعی ملکم خان الهام گرفته بودند؛ نخستین قانون مدون سیاسی ـ اقتصادی به قلم ملکم خان نوشته شده است و از اولین روزنامههای فارسی، قانون ملکم خان شمرده میشود؛ این لیست را میتوان در بحث از زمینههای فکری و اقدامات عملی میرزا ملکم خان ادامه داد. «ملکم در پاریس حکمت طبیعی آموخت. به علاوه آثار حکمای فرانسه و پیشوایان انقلاب بزرگ فرانسه را مطالعه کرد. عقاید آنان در شکفتن افکار ملکم اثر عمیق گذاشت خاصه اثر مستقیم «فلسفه تحققی» اگوست کنت در نوشتههای ملکم بسیار به چشم میخورد. بعداً که به ماموریت شانزده ساله به لندن رفت، بیشتر به مطالعه آثار نویسندگان انگلیسی پرداخت و مخصوصاً شیفته افکار «جان استوارت میل» حکیم نامدار معاصر انگلیسی گردید و قطعاتی از کتاب مشهور او را «در آزادی» به فارسی ترجمه کرد.»(فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت۱۳۴۰،ص۹۸)
در بنیان افکار و اندیشه «ملکم پیرو دین انسانیت بود و در ترقی جامعه انسانی با روح بزرگ بینالمللی و نظر جهان بینی مینگریست. از این لحاظ نسبت به ایران زمان خود سالها جلوتر زندگی میکرد. یک جا میگوید «آبادی ایران را بسته به آبادی دنیا و آبادی دنیا را موقوف به انتشار علم میدانم.» در یک نامه رسمی مینویسد «کره زمین خانه مشترک جمیع اجزای بنی آدم است.» باز میگوید «آبادی دنیا تعلق به عموم انسانیت دارد.» این وسعت اندیشه را در اصول تعالیم آدمیت میبینیم.»(فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت۱۳۴۰،ص۱۰۳)
ملکم خان بنابر آموختههایش از دانایی مدرن، ورود در چرخه تمدنی را سرآغاز نوسازی و اطلاحات در ایران میداند و مدرنیته و تجدد را کارکرد تاریخی بشریت میخواند؛ «کارنانجات یوروپ بر دو نوع است: یک نوع آن را از اجسام و فلزات ساختهاند و نوع دیگر از افراد، بنی نوع انسان ترتیب دادهاند… ملل یوروپ هر قدر که در کارخانجات و فلزات ترقی کردهاند، صد مرتبه بیشتر در این کارخانجات انسانی پیش رفتهاند.» (مجموعه آثار،ص ۱۱) به نوشته آدمیت «اصول عقاید ملکم بر این پایه بنا شده بود که اشاعه مدنیت غربی در سراسر جهان نه تنها امری است محتوم تاریخ، بلکه این تحول از شرائط تکامل هیئت اجتماع و موجد خوشبختی و سعادت آدمی است. بنابراین شرط فرزانگی و خردمندی آنست که آئین تمدن اروپایی را از جان و دل بپذیریم و جهت فکری خود را با سیر تکامل تاریخ و روح زمان دمساز کنیم. در تاریخ نشر مدنیت غربی در ایران ملکم پیشرو اصلی و مبتکر واقعی «اخذ تمدن فرنگی بدون تصرف ایرانی» بود. در واقع فلسفه عقاید سیاسی او مبتنی بر تسلیم مطلق و بلاشرط در مقابل تمدن اروپایی بود. عقیده داشت که ایران در تمام ارکان زندگی سیاسی و اقتصادی باید اصول تمدن غربی را بپذیرد چه «آئین ترقی همه جا بالاتفاق حرکت میکند.»…»(فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت۱۳۴۰،ص۱۱۳)
ملکم خان به درستی تشخیص داده بود که مدرنیته به صورت روابط فرهنگی ـ سیاسی و اقتصادی در نظام جهانی در خواهد آمد و کشورهای دیگر هیچ راهی جز تنسپاری به این مبادلات و روابط جهانی ندارند؛ اگر از یک طرف مدرنیته بر جهانی شدن باورها و الگوهای خود پای میفشارد و از طرف دیگر جهان سنتی از خود در برابر این جهانی شدن واکنش نشان میدهد، پس گذار از این دوگانگی نقطهی آغاز فرایند مدرنیزاسیون جوامع بشمار میرود؛ پس «ملکم تصادم دو نیروی مخالف تجددخواهی و ارتجاع را امری کاملا طبیعی میدانست ولی معتقد بود کامیابی در اقدامات اصلاحطلبانه و شکستن قدرت محافظین منوط به ایستادگی و مقاومت ترقیخواهان و حامیان علم و فرهنگ جدید است.»(فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت۱۳۴۰،ص۱۱۷)
با این حال نباید غیر علمی و از روی حب و بغض احساسی، ملکم خان را شیفتهی بلاارادهی غرب و دنیای مدرن دانست؛ چرا که ملکم خان از زیرساختهای فرهنگی و لایههای اندیشگی پدید آمدن مدرنیته در جوامع مختلف آگاهی داشت؛ ملکم خان که هم از تحصیل علوم مدرن برخوردار بود و هم در فضای زیستی ـ فرهنگی دنیای غرب به سر میبرد، واقع بینانه به نقش اساسی تحول ذهنی ایرانیان و ترویج علوم جدید برای مدرن کردن ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی تاکید داشت و تغییر در نظام زیستی ایرانیان را به عنوان یک ارگانیسم و مجموعهی جامع و پارادایم نوین تجویز میکرد؛ آگاهی از تفاوتی که میان غرب مدرن و ایران سنتی برای ملکم خان فراهم ساخته بود، او را به جایگاه محوری تغییر حاکمیت سیاسی و ایجاد نهادهای مدنی و لزوم قانونگذاری رهنمون شدند.
ملکم خان در این رسالات از انواع حکومت سخن میگوید و سپس به ضرورت قانون در کشورداری میپردازد؛ ملکم خان برای ملموس کردن بحثهای سیاسی خود، به حکومت ایران اشاره میکند و آن را در مقابل ادارهی قانونی، به ارادهی اختیاری مینامد؛ از نظر ملکم خان برای این که از آفتها و عوارض حکومت اختیاری و فردی رها شویم، تشکیل مجلسی برای نهادینه کردن قانون در جامعه ضرورت دارد؛ این ایدهها که در خود مسالهی تفکیک قوا را جای داده است، به مجلس وزرا، یا هیات دولت نیز گسترش مییابد و ملکم طرح اولیهی دولت قانونمدار و مبتنی بر تفکیک قوای مقننه ـ مجریه و قضایی را عرضه میکند؛ ملکم خان بعد از بحث در فواید و لوازم حقوق اساسی ملت ـ از آزادی در افکار و عقاید که مبتنی بر حق طبیعی انسانهاست، سخن گفته و پس از آن به قوانین مالیه میپردازد؛ با این حال ملکم خان اساس اندیشههای مدرن خود را بر تربیت فرهنگی و آموزش و پرورش همگانی افراد ملت میگذارد.
دیگر طرحهای ملکم خان مربوط به قانون وزارت دربار ـ قانون دیوانخانه ـ قانون رفع فقر و دیگر قوانینی است که هر کدام به نوعی حکایت از حقوق شهروندی دارند؛ این مسائل ذهن ملکم خان را به دولت پارلمانی و سلطنت مشروطه معطوف میکنند و او علاج گذار از انحطاط و عقب ماندگی ایران را در تبدیل سلطنت فردی به مشروطهی قانونی میداند. ناظم الدوله با اشاره به معنای قانون که «عبارت است از اجتماع قوای آحاد یک جماعت به جهت حفظ حقوق عام»(روزنامه قانون، ش ۲) یکی از اساسی ترین تحولات و نوسازی در جامعه ایرانی را در بی قانونی می داند:«هیچ کس در ایران مالک هیچ چیز نیست، زیرا که قانون نیست، حاکم تعیین می کنیم بدون قانون، سرتیپز معزول می کنیم بدون قانون، حقوق دولت را می فروشیم بدون قانون، بندگان خدا را حبس می کنیم بدون قانون، خزانه می بخشیم بدون قانون، شکم پاره می کنیم بدون قانون….علی الجمله بدانید که استخلاص ایرانی از این گرداب مذلت یعنی استخلاص خود شما از این ظلمت اسیری ممکن نخواهد بود مگر به استقرار قانون… جمیع خرابی ها و جمیع ظلم ها از عدم قانون است. چرا خانه او را بی جهت ضبط کردند، به علت این که قانون نداریم. چرا سر او را بی تقصیر بریدند، به علت این که قانون نداریم… اگر آدم هستید قانون بخواهید.»(روزنامه قانون، ش۱)
بخش دیگری از اندیشههای ملکم خان را اصلاح و توسعهی اقتصادی ایران به خود مشغول کرده است.«بحث اقتصادی را ملکم آغاز می کند با همان اعتقاد به «مذب علمی» و لزوم اصلاح سیاست:«در سرمشق های اجدادی و در نویدهای تصورات واهی از برای ما به قدر ذره ای امید نیست» بدون تردید و بدون معطلی باید «استقلال دولت را بر آبادی ملک و آبادی ملک را بر اصول علم قرار بدهیم.» حرفهای دیگر «مسلما به جز معطلی جاهلانه و خرابی مطلق نتیجه نخواهد داشت.» از تأکید و تکرار مسائل این رساله «نباید تعجب کرد» چون «قدرت و استقلال» ایران منوط به فهم «معانی و قدرت» اصول آن است هم چنان که «حرکات و ترقی و آبادی و قدرت فرنگستان همه مبنی بر این مطالب ساده است.»(رساله اصول ترقی به نقل از: تحقیق در افکار میرزا ملکم خان، ص ۸۴)
ملکم خان برای عملی کردن نوسازی اقتصادی و استفاده از صنعت مدرن، به کارگیری متخصصان خارجی و مشاوران کمپانیهای تولیدی را تجویز میکند تا ایران نیز با گذار از اقتصاد سنتی، از مزایای صنعت جدید بهرهمند شود؛ چرا که به باور درست ملکم «حال دوره ای است که پولیطیک و اقدامات ملل فرنگستان بر حسب ظاهر هر چه باشد، در معنی عموما بر روابط و منافع تجارت آن است و حتی دوستی و عداوت دول به هیچ وجه نه در اختیار سلاطین و نه در دست وزراست…» ملکم خان در طرح اقتصادی خود از ایجاد کانالهای ارتباطی میان اقتصاد ایران با اقتصاد بینالمللی سخن گفته و ورود سرمایه را به داخل ایران از عوامل پویایی و رشد اقتصاد ملی دانسته است؛ از طرف دیگر ملکم خان تولید و فعالیت داخلی را نیز از نظر دور نمیدارد و در کنار تجارت خارجی، بر تولید داخلی هم تاکید میکند. همچنان ملکم خان به درستی ایجاد امنیت را اصلیترین زمینهی رشد اقتصادی و ایجاد مبادلات تجاری و بازرگانی خوانده است؛ با این همه طرح ملکم خان به خاطر اصرار بیش از حد بر نقش آفرینی کمپانیهای خارجی، خالی از اشکال نیست؛ در بخش دیگری از طرح ملکم خان، تاسیس راهآهن و دیگر وسایل ارتباطی و تشکیل و راهاندازی کارخانهها و موسسات صنعتی از اهمیت خاصی برخوردار هستند؛ طرح مسائل اجتماعی و انتقاد از ایدههای سنتی در امور اجتماعی و اخلاق فردی، از دیگر مشغلههای فکری ملکم خان بشمار میروند.
ملکم به واقع فهمیده بود که بخش بزرگی از عوامل انحطاط فرهنگی و زوال اخلاقی ایران با حاکمیت و خلق و خوی استبدادی درباریان مرتبط است؛ او به همین خاطر انتقادهای گزنده و تند خود را متوجه اخلاق حاکمیتی نمود و از لایههای پنهان آن اخلاقیات پرده برداشت. ملکم خان در این کار هم از ابزارهای طنز استفاده میکرد و هم از یافتههای علمی و فرهنگی بهره میبرد؛ ملکم خان در انتقاد از اخلاق اجتماعی و باورهای عمومی به جنبهی دیگر آن فرهنگ نیز پرداخته و در آثارش از عوارض و لوازم ریاکاری مذهبی سخن گفته است.
در بازخوانی انتقادی ملکم خان از فرهنگ سنتی، آموزههای عرفانی و تصوف نیز مورد توجهاش بوده است؛ وی به تقدیرباوری و خمود فرهنگی که نتیجهی منطقی عرفانگرایی است تاخته و از انزواطلبی صوفیان به نفع اصلاح اجتماعی و تحول ذهنی سخن گفته است؛ ملکم خان در بخش دیگری از ایدههای مدرن خود به مسالهی تغییر الفبا و تحول در خط فارسی نیز عنایت داشته و گذار از جهان سنتی را بدون دگرگونی در خط غیرممکن دانسته است؛ وی حتی خط تازهای اختراع و به جای رسمالخط قدیمی پیشنهاد کرده است؛ همچنین انتقاد از رسانهی رسمی ایران ـ شعر فارسی ـ در دایرهی اندیشگی ملکم خان مورد نظر بوده و وی بر اساس آموختههایش از دانشهای جدید و آگاهی از تحول اجتماعی ـ سیاسی، شاعران سنتی را مورد سرزنش خود قرار داده است.