یک ماهی است که از خیمهشببازی حضور احمدینژاد در مجلس میگذرد؛ همانطور که پیشبینی میشد این بازی بیهوده و نافرجام هم به تاریخ پیوست و علیرغم سروصداهای عدهای مجذوب سیاسی کاری که آن را اولین حضور درخواستی رئیس جمهور در مجلس نقطه مثبتی در حیات جمهوریاسلامی شمردند، این حضور هیچ نتیجهای بمانند تمامیت جمهوریاسلامی برای مردم و کشور ایران دربرنداشت.
علیرغم گمانهزنیهای هیجانی و پیش از موعد در روزهای پیش از این صحنه آرایی، احمدینژاد در مجلس حاضر و با وقاحت، بیهودگی نهاد پارلمان را در نظام ولایی نمایان ساخت؛ شکی نیست لمپنیسم احمدینژاد ریشه وقاحت و بیادبی اوست و بیهودگی پارلمان، نشأت گرفته از فرمایشی بودن نمایندگی مجلس در این نظام است. هر دو واقعیت قوای مجریه و مقننه به همراه عملکرد قوه قضاییه که از نابرابریهای حقوقی آکنده است، بنیانهای غیردموکراتیک جمهوریاسلامی را در طول سی و سه سال به نمایش گذاشتهاند؛ واقعیتی که غوغاسالاری سیاسی و بیبهرهگی سیاست از خردمندی و آزادیخواهی، با تمامی روشنایی نظام ولایی در غیر مردمی بودنش را به ایهام و فرافکنی اصل قضیه در حواشی و زیرمجموعه های آن، موضوع فعالیت و سیاستورزی خود قرار داده است. صحنهآرایی اخیری که در صحن مجلس اتفاق افتاد، میتواند نمونهای از عمق فاجعه و بحران سیاست و فرهنگ در ایران بشمار رود و چون همیشه نامشروعی و ناکارآمدی جمهوریاسلامی را در احقاق حقوق شهروندان ایرانی مقابل دیدگان آحاد مردم و فعالین سیاسی به نمایش گذارد.
در حالی که حاصل کارکرد دولت احمدی نژاد جز ویرانی اقتصاد، به هم ریختگی فرهنگی، بیارزش کردن ارزشهای اعتقادی و اخلاقی، رواج و گسترش فساد مالی و انسداد سیاسی برای ایران زمین نتیجهای نداشته، نمایندگان مجلس بازی مطالبات جناحی و منافع فردی را بر پرسش از اوضاع نابهنجار جامعه اولویت داده و آگاهانه و بیخردانه به میدانی قدم گذاشتند که پیش از حضور رئیس دولت هم معلوم و مبرهن بود که هیچ اتفاق تازهای دربر نخواهد داشت؛ نمایندگان مجلس چه علنی و چه در پشت پرده، خود نیز به آلودهگیهای اقتصادی و سیاسی دچارند و با بیشرمی میخواهند رئیس دولت را به واقعیت خرابی کشور و ظلم بر مردم که خود در آن سهیماند آگاه سازند.
در میان این صحنه آرایی که در مجلس شاهدش بودیم، دستگیریهای فراقانونی، اعدامهای مستمر، حبس خانگی و زندانی شدن چهرههای مدنی و سیاسی، راندن کشور به سوی تحریمهای خانمانسوز و منزوی شدن ایران در عرصههای بینالمللی و کوبیدن بر طبل جنگ از سوی جناحهای سیطره یافته بر قوه مجریه، پرسش از سرنوشت اختلاس کنندگان، تعیین وضعیت اموال مالی به یغما رفته و بیاعتبار شدن پول ملی، مسائل و مشکلاتی هستند که بر ذهن و ضمیر آگاهان بر شرایط کنونی سایه افکنده و با اندک تأملی در آنها میتوان به از دست رفتن تمامیت ارضی و فرهنگی ایران زمین رسید؛ این همه آن چیزی است که از جلسه مشمئز کننده پرسش نمایندگان مجلس از رئیس جمهور غایب بوده و اندک سخنی واقعیگرایانه نیز در لودهگی و تمسخر نمایندگان از سوی رئیس دولت و بیمبالاتی نمایندگان در برابر رئیس جمهور گم و به پستوی اهداف ضدملی رانده شده و با خاتمه بینتیجه جلسه، حقوق شهروندان ایرانی چون همیشه به بازی گرفته شده و مشکلات و معضلات فزاینده اقتصادی، سیاسی و آشفتگی اجتماعی و اخلاقی در جایگاه فاجعه ملی بر جای ماندند.
شکی نیست در نظام سیاسی که عاری از معیارهای دموکراتیک بوده و صحنه گردانان آن سر در گرو تأمین منافع فردی و زیادهطلبیهای جناحی داشته و دل در آستان جنایتکاری و نادیده گرفتن حقوق مسلم انسانی ملت دارند، کشاندن رئیس جمهور به مجلس و طرح و اجرای پرسش از او، کاری بیهوده بوده و تاثیری در بهبود اوضاع به بنبست رسیده اجتماع نداشته و این نیز بخشی از پروژه سرگرم کردن مردم به مسائل حاشیهای و به فراموشی سپردن واقعیتهای ناراحت کنندهای است که تمامی لایههای مردم ایران در جای جای زندگی روزانهشان با آن دست به گریبان هستند؛ روایت این حضور بیمحتوا و قرائت مضحک چندین مورد فرعی، حکایت انسداد سیاسی و بنبست اقتصادی و دیپلماتیک را در نظام ولایی جمهوریاسلامی همچنان باقینگه داشته و با سپری شدن این صحنهسازی، ته مانده امید به روشهای تاکنون به تجربه رسیده مخالفان، در فضای اعتراضات مدنی، قدمی به پیش بوده و میتوان با استناد خردمندانه به درخواست مدنی مطالبات ملی و پاسداری از تمامیت ارضی کشور، برای جلوگیری از فاجعهای که واقعیت سرزمینی و تاریخی ایران زمین را در عملکرد نابخردانه نظام سیاسی ولایی نشانه گرفته است، در پشت سر گذاشتن خودخواندههای قوه مجریه و قوه مقننه، قدم در راهی گذاشت که تکانه های آن را در آگاهی شهروندان ایرانی به حقوق انسانی خود نظارهگر هستیم.