جمهوری اسلامی عامل گرفتاری ایران است

در آستانه جنگی اعلان شده علیه ایران هستیم؛ جنگی با تمامی الزامات و توابع رنج‌آور و بهم ریختگی ایران. سردمداران و گردانندگان جمهوری‌اسلامی و دیکتاتوری ولایت‌فقیه، عامل اصلی کشاندن ایران به لبه نابودی و درگیری در جنگی است که هیچ توجیه خردمندانه‌ای برای آن نیست؛ با این حال وقوع این جنگ-همان‌طور که از شرایط فعلی پیداست- در خدمت استمرار قدرت ضدانسانی، گسترش فضای ضددموکراتیک و وقاحت جمهوری‌اسلامی عمل خواهد کرد؛ تجربه تاریخی ثابت کرده است هر موقع که نظام‌های دیکتاتوری از عهده استحکام انسداد سیاسی و تحکیم الگوهای اجرایی ضدمدنی برنمی‌آیند، سرزمین به یغما گرفته خود را به سوی نابودی جغرافیایی و انهدام منابع انسانی و از بین بردن منافع ملی می‌کشانند. اکنون جمهوری‌اسلامی در تکانه‌های آغاز و رشد جنبش مدنی ایران، اجماع جامعه جهانی علیه برنامه‌های شرم‌آور تروریستی و افزایش فشارهای تجاری و دیپلماتیک قرار گرفته و با از دست دادن مشروعیت و کارآمدی‌اش در داخل، علاج واقعه را در کشاندن ایران به سوی جنگ انتخاب کرده است؛ انتخابی به غایت نابخردانه و در ضررهای غیرفابل جبران برای ایران و ایرانی.
شکی نیست که وقوع هرگونه برخورد نظامی میان نیروهای رژیم جمهوری‌اسلامی و مهاجمان، زندگی ایرانیان را که در گرداب فساد و دزدی سران و عوامل جمهوری اسلام، هر بیشتر در مشکلات اقتصادی و تأمین معیشتی فرو می‌رود، به مرحله غیرفابل برگشتی خواهد کشاند که جبران آن در چشم انداز آینده‌ای نزدیک بدور از واقعیت می‌نماید. از سویی همان‌طور که عملکرد جمهوری‌اسلامی پیش از این نشان داده است، وقوع جنگی ناخواسته برای مردم ایران و مورد نیاز رژیم، باعث خواهد شد هر گونه اعتراض مدنی، درخواست‌های صنفی و مطالبات سیاسی در داخل به تیغ شکنجه و دستگیری خواهد انجامید. از دیگر سو، وضعیت تحمیل شده جنگی، بر نیروهای گریز از مرکز و ایده‌های تجزیه‌طلبانه در داخل و خارج، میدان لازم را فراهم خواهد ساخت.
جمهوری‌اسلامی اکنون برای نجات خود حاضر است جغرافیا و واقعیت ایران زمین را به مسلخ انهدام و فروپاشی بکشاند و چند وقتی بر حیات ضددموکراتیک و فسادخیزش بیافزاید؛ در آن سوی مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران نیز بخشی از کشورها و نیروهای ضدایرانی، با خیره سری جمهوری‌اسلامی بر طبل جنگ و جنگ‌افروزی می‌کوبند، تا با آماده شدن شرایط، دست در عملی کردن ایرانستان ببرند؛ توطئه‌ای به غایت وقیحانه که عامل اصلی آن، سیاست‌های مردم ستیزانه، شیطنت‌های منطقه‌ای و فساد گسترده جمهوری‌اسلامی قرار دارد، در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی، آگاهان، دلسوزان و ایران پرستان را به آزمونی می‌خواند که بی‌دقتی در این شرایط و نادیده گرفتن مصالح و منافع ملی، یک فرصت تاریخی را برای ایران در راهیابی به جامعه‌ای دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر و همجواری خردمندانه با دیگر کشورها، بدون جبران آن در واقعیت زندگی و ماندگاری ایرانیان تدارک دیده است.

مطالب مربوط

نزول «سازمان مجاهدین خلق» و دگردیسی «حزب چپ ایران»

صدسال اندیشه‌های ایرانی (۲۲) مشروطیت عرفی در پایگان دینی

صد سال اندیشه‌های ایرانی (۱۳)

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر