پس ازاُسامه بن لادن نوبت کیست؟

  بزگترین خبر هفته کشف خفاگاه و اعدام اسامه بن لادن در نزدیکی پایتخت پاکستان و درهمسایگی مدرسه نظام آن کشور بود. این اقدام نظامی و ضد تروریستی که خاطره آن برای مدتی مَدید زنده خواهد ماند، به عنوان یک حرکت درخشان وموفقیت آمیز به سود آمریکا و به ویژه دولت آقای اوباما به ثبت خواهد رسید.

این اقدام بیش از آنکه به عنوان یک عمل ضد تروریستی حائز اهمیت باشد از نقطه نظر دیگری جلب توجه کرده است. مدت ها بود که بن لادن به عنوان رهبر تروریستی چندان فعالیتی نداشت زیرا از ترس گرفتار شدن و یا به قتل رسیدن، دور از انظار آنچنان خو را منزوی کرده بود که دیگر نمی تواست به عنوان یک محرک و برنامه ریز فعالیت های تروریستی مؤثر واقع شود. با این همه پس از ده سال کوشش برای مقابله با او، زنده ماندنش تا حدودی موجب شرمساری دستگاه عریض و طویل و گرانبار اطلاعاتی-امنیتی آمریکا شده بود. اگر از نظر عملیاتی بن لادن اهمیت خود را از دست داده بود آنقدرها اهمیت نداشت زیرا صرف زنده ماندن و دستگیر نشدن او لکه شرم آوری بود بر دامن آمریکا که تا کنون صد ها میلیارد در جنگ با تروریسم به هدر داده است. بنابراین یافتن و حذف فیزیکی بن لادن به منزله چالشی سهمگین بر گردن زمامداران آمریکا سنگینی میکرد.

به احتمال زیاد تصمیم نهائی پرزیدنت اوباما در مورد حمله به مخفیگاه بن لادن در پاکستان و به هلاکت رساندنش آسان و ساده نبود. همانگونه که تصمیم جان کندی در مورد به چالش کشیدن خروشچف در ارتباط با استقرار موشک های روسی در کوبا تاریخی شد این تصمیم اوباما نیز در سرنوشت سیاسی او و تاریخ ریاست جمهوری آمریکا جایگاه ویژه ای را نصیب خود خواهد کرد. احتمالاً در آن دقایقی که آقای اوباما بررسی نهایی را برای صدور فرمان آخر برای فرستادن هلی کوپتر ها و کماندو های دریایی در سر می پروراند، خاطره شکست جیمی کارتر در صحرای طبس و سرنوشت رئیس جمهور اسبق را در ذهنش مرورمیکرد . او احتمالاً با خود می اندیشید که اگر اقدام نکنم شاید در انتخابات آینده یکی دو سوال از طرف رقبای انتخاباتی مطرح شود که چرا نتوانستی «بن لادن» را دستگیر کنی و من هم پاسخ خواهم داد که گناه من نبود و این قصور را به گردن دیگران می اندازم و ماجرا به فراموشی سپرده می شود. اما اگر دستور حمله و کشتن را بدهد و نتیجه آن منفی باشد و بن لادن جان سالم به در برد ویا تعدادی از نظامیان آمریکایی کشته شوند، آنگاه دشمنان سیاسی با او چه ها خواهند کرد . شهرت دموکرات ها به ضعیف بودن در مسائل امنیتی-نظامی از سوئی و اتهام بی تجربگی، آنچنان حربه ای به دست مخالفان می داد که به احتمال زیاد سرنوشت تجدید انتخاب او در سال آینده بهتر ازشکست جیمی کارتر در سال ۱۹۸۰ نمی بود. اینجا است که او از خود شهامت ، اراده و قدرت خطر کردن نشان داد و در این قمار، جرأت در برابر احتیاط برنده شد.

اما جوانب دیگر این حادثه سوای برخورد عاطفی بازماندگان قریب سه هزار قربانی یازده سپتامبردر خورمطالعه و بررسی است. همانگونه که اشاره شد بن لادن دیگر رهبرتروریست های القاعده نبود زیرا گروه های های تروریستی به صورت خود جوش همانند شعبات “خودگرد” رستوران های «مک دونالد» در سراسر جهان مستقل از هرگونه مرکزیتی مشغول فعالیت هستند و خواهند بود.اما در ارتباط با اینکه آیا فعالیت های تروریستی به علت مرگ اُسامه بن لادن تقلیل خواهد یافت یا خیر، چندین تفسیسر و نظر مطرح شده است. پاره ای معتقدند که نه تنها از فعالیت های تروریستی کاسته نخواهد شد بلکه در عکس العمل به این قتل تروریست ها ناچار خواهند شد برای حفظ قبیله خود هم که شده است دست به کار نوعی حمله متقابل شوند. طرفداران این طرزتفکر براین باورند که مبارزه با تروریسم باید به هر صورت ادامه یابد و به این سادگی جهان آزاد از شر این خطر رهایی نخواهد یافت. در برابر این گروه موضع دیگری نیز مطرح شده است که بسیار خوشبینانه تر و بسیار جامع تر به نظر می رسد. آنها معتقدند که این “جهادیسم اسلامی” و آنچه «بن لادن» و شوراکای اومُعرف آن هستند سالیان است که رنگ باخته است و برای جوانان وهمینطور جهان اسلام از چندان جذبه و اعتباری برخوردار نیست. آنها معتقدند، آنچه در میدان تحریر قاهره شاهد آن بودیم ویا فریاد جوانان تونسی و دیگر کشورهای عربی و مسلمان مسیر دیگری را برای حل مسائل عقب ماندگی و فقر و زبونی مردم این کشورها مطرح ساخته است. سرانجام این آگاهی و اعتقاد که دشنام به دیگران و دشمنی با بیگانگان چاره کار نیست و باید عوامل واقعی عقب ماندگی ، فقرو نادانی را جستجو کرد و جایگزین افکار مسموم بیگانه ستیزی و نژاد پرستی نمود به وقوع پیوسته است. زمانی که جوانان این منطقه نگون بخت جهان تصمیم گرفتند یکبار برای همیشه دیکتاتورهای حاکم و نظام های فاسد وآزادی کش را سرنگون کنند همزمان ناقوس مرگ صدامها،مبارکها ،بن علی وبن لادن ها و دیگر منادیان جنگ و بیگانه ستیزی و نژادپرستی به صدا در آمد. شاید به جرأت بتوان گفت که تاریخ مصرف بن لادن ها و دیگر ریشوهای مرتجع وواپسگرا که ناگهان ازفراموشخانه زمان و غارتاریخ سردر کشیده اند بسر رسیده است. شیشه عمر این نادان های تاریخ به دست زنان و مردان جوانی که بر علیه ظلم و ستم در سراسر منطقه به پا خاسته اند بر سرسنگ کوبیده شده است. مرگ صدام ها، بن لادن ها و افکار متحجر آنها زمانی رقم خورد که زنان و مردان جوان منطقه با استفاده از امکانات ارتباطی توانستند از دردهای مشترکشان سخن گویند و سرانجام مسیر آزادی وپیشرفت جوامع خود را در سرنگون کردن نظام های کهنه، فرسوده و ستمگر بازیابند. اکنون باید پرسید پس ازبن لادن نوبت کیست؟

جارونجال بر سر چیست؟

در حالیکه دنیا سرگرم اخبار مربوط به دستگیری «بن لادن» بود در گوشه دیگری از منطقه حوادث کم سابقه ای درایران اسلامی توجه علاقه مندان به مسائل ایران را جلب کرده بود. از سوئی احمدی نژاد رئیس جمهور برگزیده آقای خامنه ای به علت بازگشت وزیر اطلاعات که وی او را معزول کرده بود برای دوازده روز خانه نشین شد. اما بدون آنکه کسی بداند که چرا به خانه رفت و بعد چرا دست از اعتصاب و خانه نشینی کشید دوباره مشغول کار شد.

حملات شدید هواداران خامنه ای به احمدی نژاد با بازگشت او به کار پایان نیافته است.عناصر دست نشانده خامنه ای رسماً و به طور مستقیم اینبار شخص احمدی نژاد، و نه اطرافیان او را، مورد حمله قرار داده اند. در حملاتی که به او می شود از او می خواهند که بر خلاف قانون اساسی معلوم الحال جمهوری اسلامی همانند خدمتکاری بی اختیار فرمانبر آیت الله خامنه ای باشد. یکی از دست نشاندگان خامنه ای که نماینده اودرسپاه پاسداران نیزمی باشد رسماً می گوید : “خامنه ای نایب امام زمان است و بدون امراو نه رئیس جمهور و نه کس دیگری مشروعیت ندارد” و درادامه از احمدی نژاد ایراد می گیرد که به چه حقی خود را فرزند خامنه ای می خواند و می گوید که رابطه اش با مقام رهبری رابطه پدر و فرزندی است. ذوالنور می گوید: ” دوستانه خدمت احمدی نژاد عرض می کنم که ایشان در عباراتشان تجدید نظر کنند، معتقدم این سخن ولو اینکه اینگونه هم باشد اشتباه است… باید گفت که رابطه با رهبر معظم انقلاب باید رابطه امام و مأموم باشد”. او ادامه می دهد : ” یعنی چه که رابطه ما رابطه فرزندی و پدری است، این حرف ها معنی ندارد و این حرفی انحرافی است”.

جنگ و جدال درون نظام کاملاً علنی شده است و این نحوه رویارویی نشان می دهد که دیگر احمدی نژاد هم نمی تواند در این شرایط با دارودسته خامنه ای همکاری کند. اختلافات میان آنچه از حکومت اسلامی باقی مانده عمیق تر از آن است که به این سادگی ها قابل حل باشد. جنگ تنها بر سر قدرت نیست بلکه بر سرتقسیم غنائم است. یک توجه بسیارسطحی به آنچه درصحنه اقتصاد کشورمی گذرد نشان می دهد که چگونه این دوجناح گریبان یکدیگر را گرفته اند. درست در همین گیر و دار دعوای خودی های درون نظام مدیرعامل شرکت نفت مناطق مرکزی اطلاع می دهد که دو میدان گازی دیگر به قرارگاه خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران بدون هیچگونه مناقصه ای واگذار شده است. معنی آن این است که قراردادی که بیش از یک میلیارد دلارارزش دارد بدون انجام تشریفات و امکان رقابت میان شرکت های گوناگون به سپاه پاسداران هدیه می شود. آقای مهدی فکوردر مورد واگذاری قرارداد طرح توسعه میادین گازی «هالگان» و «سفید باغون» در مناطقی از استان فارس می گوید که این طرح به صورت “تَرک تشریفات مناقصه” به قرارگاه خاتم الانبیا سپرده شده است. این آقای مسئول ادامه می دهد “مناقصه ای برای این قرارداد انجام نشده است و قرارگاه خاتم الانبیا هیچ رقیبی برای امضای این قرارداد نداشته است”، وی در ادامه می افزاید: “این شیوه واگذاری قراردادها به دستور وزیر نفت صورت می پذیرد” .

فراموش نکنیم که این قرارگاه متعلق به سپاه پاسداران اکنون به بزرگترین طرف قراردادهای پروژه های دولتی تبدیل شده است و طی ۴ سال گذشته بیش از هزارو پانصد پروژه از مهمترین پروژه های دولتی را در اختیار این دارو دسته وابسته به سپاه گذاشته اند. جالب است که این حضرات هم از توبره می خورند و هم از آخور، یعنی در حالیکه دارایی های این مجموعه اقتصادی هیچ ارتباطی به بودجه دولتی ندارد ومشمول هیچگونه نظارت دولتی نیز نمی شود ازهمه تسهیلات یک موئسسسه دولتی استفاده می کنند. چند مورد دیگر از این نوع رفتار با این موئسسه سپاه پاسداران که در چند هفته اخیر اتفاق افتاده است به این قرار است: روز هشتم اسفند ماه یک هزاروسیصدوهشتادونه واگذاری پروژه نفتی سه میلیارد دلاری با “تَرک تشریفات مناقصه” به سپاه پاسداران انجام شد و قبل از آن نیز قرارداد طرح و توسعه بندر نفتی ماهشهر و ساخت مخازن جدید فراورده های نفتی و ساخت لوله انتقال نفت خام تُرش از منطقه «سبز آب» به «رِی» به این قرارگاه واگذار شده بود. آخرین گزارشی که در اسفند ماه گذشته در ارتباط با این سازمان وابسته به سپاه منتشر شد در روزنامه تهران امروز بود که طی آن تخمین زده شده بود که حجم واگذاری های وزارت نفت به سپاه پاسداران طی سال هشتادوهشت بیش از ده میلیارد دلار بوده است، ولی در مورد سال هشتادونه سالی که به پایان رسید هنوز کسی جمع بندی نکرده است. احتمالاً سهم آنها از سال پیش فزون تر خواهد بود.

از سوی دیگر همین گروه پاسداران که به اصطلاح سازمانی غیر دولتی هستند و این نوع قراردادها را در اختیار دارند ازبودجه مملکت هم بی نصیب نمانده اند و زمانی که بودجه سال نود سرانجام به مجلس داده شد سخنگوی کمیسیون عمران مجلس اعلام کرد که سپاه پاسداران به سهم خود در بودجه سال نود اعتراض کرده است و آن را کافی ندانسته است و سر انجام در بررسی نهائی بودجه مبلغ پانزده ملیارد تومان دیگر از اموال ملت به کیسه سپاهیان سرازیر شد. رقم دقیقی از کل بودجه سپاه در دست نیست اما گزارش های مختلف حاکی از آن است که علاوه بر قراردادهایی که سپاه پاسداران به عنوان یک سازمان غیر دولتی نصیب خود می کند از بودجه مملکت هم بیش از بیست میلیارد دلار در سال باج می گیرد. این از توبره و آخور خوردن سپاه پاسداران در پاره ای موارد مورد اعتراض و مقاومت جناحی از حکومت قرار گرفته است. نزاع های حکومتی ودر بین «خودی» ها را باید در چهارچوب این دعوی بر سر اموال کشور و ملت بازبینی کرد.

آنچه جناح خامنه ای و پاسداران منتسب به اورا بیش ازپیش علیه احمدی نژاد برانگیخته این تصور است که با هدفمند کردن یارانه ها دست کم بر مبنای حساب های انجام شده، احمدی نژاد موفق خواهد شد تا رقمی بین بیست تا سی میلیارد دلار از حذف یارانه ها بدون نظارت مجلس و دیوان محاسبات در اختیار داشته باشد و مسلماً حریف که اشتهایش فقط با خاکِ گور اطفاء خواهد شد نمی خواهد چنین لقمه بزرگی از چنگش رها شود. از سوی دیگر نگران می باشند که اگر احمدی نژاد این مبلغ را در اختیار داشته باشد بتواند برای خود پایه های مردمی بخرد و سرانجام با ایجاد شبکه مستقل سیاسی در برابر حضرات قد علم کند.

از آنجا که هرروز قیمت نفت بالاتر می رود و درآمد جمهوری اسلامی از این ثروت باد آورده فزون است باید در انتظار این تداوم کشمکش بر سر زِر و زور در میان سران جمهوری اسلامی و همچنین بروز کشمکش ها و احتمالاً رویارویی های خشن و جنجالی بیشتری باشیم.

پاریس
۲۰۱۱/۵/۵

مطالب مربوط

کلید مشکل غرب با اسلام سیاسی در ایران است

نارسایی غرب در برابر بحران

آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟

این سایت برای ارائه بهتر خدمات به کاربران خود ، از کوکی‌ها استفاده می‌کند.
This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish
اطلاعات بیشتر