رابطه آنچه به انگلیسی به آن Columnist می گویند که شاید بتوان آن را به ستون نگار ترجمه کرد با خواننده بسیار شخصی است. در یک روزنامه و یا مجله اگر شما مخبر هستید، اخبار را انتقال می دهید. اگر مفسر هستید مسائل را مورد بحث و تفسیر قرار می دهید. اما زمانی که به نوشتن ستون ویژه عادت می کنید رابطه نویسنده با خواننده متفاوت می شود. بسیار اتفاق می افتد که خوانندگان مطالب این ستون با استفاده ازآدرسی که در این صفحه مندرج است در مورد آنچه من می نویسم و آنها می خوانند اظهار نظر می کنند، اما متأسفانه فرصت پاسخ گویی مستقیم وجود ندارد مگر آن که این رابطه در فضای اینترنتی شکل گرفته باشد. از آنجا که اکثر مطالب جنبه عمومی دارد، من سعی می کنم مستقیم و یا غیر مستقیم نظرات خوانندگان را منتشر کنم. اما دلیل من برای روزانه نوشتن از آنجا سرچشمه می گیرد که حوادث دنیا و ایران هرروز سریع تربه وقوع می پیوندد.
در هفته ای که گذشت چندین واقعه رخ داد که اگر تنها به یکی دو مورد از آنها در ارتباط با ایران بپردازیم فرصتی برای مسائل بین المللی که آنها هم مستقیم و یا غیر مستقیم با ایران و سرنوشت مردم ما مربوط می شوند باقی نمی نماند. از این رو برخلاف معمول این بار سعی خواهم کرد با اختصار بیشتر به چند مورد از اتفاقات مورد علاقه خوانندگان بپردازم.
مطلب اول که عنوان اصلی ستون این هفته است پیرامون آخرین صحبت های آقای خامنه ای در ارتباط با اختلاس اخیر دور می زند. در حالی که هرروز و هر ساعت در این مورد خبری می رسد و تازه تر ها را تازه تر می کند، آقای رهبر نمی تواند نگرانی های خود را از آثار و نتایج اجتناب ناپذیراین حادثه پنهان کند. او که خود امروز قائم به ذات و همه کاره مملکت شده و همه اختیارات را از سه قوه دیگر به انحصار خود در آورده است، با تلاش مذبوحانه می خواهد چنین وانمود کند که هر آنچه اتفاق می افتد تقصیراو نیست و گناه دیگران است.
قوه مجریه ساخته و پرداخته آقای خامنه ای است . او کسی است که با دست خود احمدی نژاد را در آن انتخابات مفتضح به ملت ایران تحمیل کرد و رسماً اعلام کرد که اعتراضات مردم مهم نیست و او مواضع خود را بسیار با احمدی نژاد نزدیک احساس می کند. اعتراض مردم را درمورد انتخابات با سرکوب بی سابقه و تجاوز وحشیانه نیروهای امنیتی – نظامی به حقوق اساسی مردم پاسخ گفت. تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به خاک و خون کشید، هزاران نفر را به زندان انداخت، صد ها نفر مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفتند و ده ها نفر را به قتل رساند تا توانست حرف خود را و مرد خود را به کرسی بنشاند.
نمایندگان مجلس و به اصطلاح قوه مقننه توسط شورای نگهبان منصوب خامنه ای دست چین می شوند، اما برای این نمایندگان دست چین شده هم حداقل استقلال عمل و آزادی رعایت نشده و حقوق ناچیز مجلسیان نیز مورد دستبرد رهبر قرار گرفته است. یک نمونه بارز این تجاوز به حقوق مجلس همین چند ماه پیش اتفاق افتاد، زمانی که رئیس جمهور وزیر اطلاعات خود یعنی مصلحی را برکنار کرد و آقای خامنه ای بلافاصله او را مجدداً منصوب نمود. در به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی مصرح است که اگر وزیری معزول شد انتصاب مجدد او باید مورد تصویب مجلس شورای اسلامی قرار گیرد. آقای خامنه ای با این اقدام خود حتی بر این حق مسلم مجلس خط بطلان کشید.
طی چند هفته گذشته، با فشار خامنه ای، مجلس دست نشانده سند رقیت خود را با تصویب لایحه ای که به موجب آن وکلای مجلس را می توان معزول ساخت، امضاء کرد. با آن که قوه مقننه و قضایی کشور تحت کنترل برادران لاریجانی قرار دارد و این دو برادر از مأموران گوش به فرمان رهبر هستند باز هم در هیچ تصمیم با اهمیتی حق ندارند بدون صلاحدید رهبر عمل کنند. کسی که تا به این حد حکومت و قدرت را اختصاصی کرده است زمانی که یکی از فضاحت بارترین نمونه های فساد علنی می شود خود را بی گناه و غیر مسؤول وانمود می کند. در حالی که همه این عوامل فاسد یکایک مورد تأیید او بوده اند.اما اکنون که سند رسوایشان بر ملا شده است؛ خامنه ای سعی می کند در مرحله اول خود را بی گناه جلوه دهد و سپس از همه بخواهد تا با پرده پوشی و دروغ سازی نگذارند مردم از واقعیت های تلخ و دردناک با خبر شوند. به عنوان نمونه و در ارتباط با اختلاس اخیر و به بهانه دیدار با کارگزاران حج ایشان می گوید:
“چند سال قبل از این – نمیدانم حالا ده سال است یا بیشتر است – من توصیههاى مؤکدى را راجع به مقابله با فساد اقتصادى به مسئولین کشور کردم؛ استقبال هم کردند؛ اما خب، اگر عمل میکردند، دیگر این فساد بانکى اخیر – که حالا همه روزنامهها و همهى دستگاهها و همه ذهنها را پر کرده – پیش نمىآمد.”
او سپس نگرانی خود را از آگاهی مردم، این چنین نشان می دهد:
” وقتى عمل نمیکنیم، خب، پیش مىآید؛ ذهن مردم را مشغول میکند، دل مردم را مشغول میکند، دل آدمها را میشکند. چقدر در این کشور از بروز یک چنین فسادى دلها ناراحت میشود؟ چقدر آدمها امیدشان را از دست میدهند؟ این سزاوار است؟ این به خاطر این است که عمل نکردیم. از همان وقت که گفته شد فساد ریشهدار میشود، ریشه پیدا میکند، شاخ و برگ پیدا میکند، هرچه که بگذرد، کندنش مشکل میشود- اینها گفته شد، اینها تأکید شد، اینها همه بیان شد؛ اینها سرمایهگذار پاکدامن و صادق را مأیوس میکند – اگر عمل میشد، مبتلا به این مسائل نمیشدیم. حالا مبتلا شدیم”.
و بعد با اصرار در مورد همان مسؤولینی که به حرف ایشان گوش نداده اند ادامه میگوید:
” با این حادثه، همه انشاءالله با حوادث دیگر مبارزه میکنند و پیشگیرى میکنند؛ هر سه قوه دارند تلاش میکنند. یک عدهاى میخواهند از این حوادث استفاده کنند براى زدن توى سر مسئولین کشور. مسئولین کشور دارند کار میکنند؛ هم مجلس، هم دولت، هم قوهى قضائیه”.
اما نگرانی واقعی آقای خامنه ای از جای دیگر است. ایشان از اینکه رازها علنی شده است و اخبار به گوش مردم می رسد نگران است. وی می گوید:
” خبررسانى شد؛ مطبوعات، دیگران، کارهائى کردند، خبررسانى کردند، ایرادى ندارد؛ اما دیگر نباید قضیه را خیلى کش بدهند. بگذارید مسئولین کارشان را بکنند. عاقلانه، مدبرانه، قوى و با دقت قضایا را دنبال کنند. جنجال و هیاهو تا یک مقدارى براى آگاهىهالازم است؛ دیگر همین طور هى ادامه دادن هیچ مصلحت نیست.
بخصوص که اگر بعضىها هم بخواهند در این بین استفادههاى دیگرى از این مسائل بکنند، باید مراقبت بشود. البته مسئولین دنبال کنند. مردم هم بدانند که این چیزها دنبال میشود و متوقف نمیشود و انشاءالله به توفیق الهى دستهاى خائن قطع خواهد شد”.
آن چه آقای خامنه ای از آن بیمناک است بیداری مردم است. با این دستور ایشان از مطبوعات می خواهد که پرده پوشی کنند. این اموربه مردم ارتباطی ندارد و مسؤولین کشور خود بهتر می دانند که چه کنند. او به گونه ای سخن می گوید که گویا این مسؤولین کشور نبودند که این فضاحت و ده ها فضاحت دیگر را موجب شده اند. ایشان از هر سه قوه تأیید و تعریف می کند درست مثل اینکه افرادی که این سوءاستفاده ها را کردند بیگانگانی هستند که از آسمان به فضای ایران فرود آمدند و سه هزار میلیارد تومان از ثروت مملکت را چاپیدند و به خارج فرار کردند و اکنون همه آن ها محاکمه و مجازات خواهند شد و سرمایه ملت هم پس گرفته میشود. احتمالاً فردا هم چند بدبخت رابه این بهانه متهم و سر به نیست می کنند و همه چیز خاتمه می یابد، حالا شما بروید و بشمارید. شاهدان هم همان برادران لاریجانی و آقای احمدی نژاد که خود بیش از همه در این مسائل آلوده است، می باشند. ترس و نگرانی نظام از این است که مردم با شنیدن این اخبار و مقایسه زندگانی رقت بار خود، در شرایطی که در تهیه ابتدایی ترین مایحتاج زندگانی خود ناتوان هستند، با آگاه شدن از این سرقت ها و ارقام نجومی از صندوق مردم سرانجام طغیان کنند و این بساط را برای همیشه برچینند.
باید پرسید اگر اختلافات جناحی وجود نداشت آیا کسی از این واقعه با خبر می شد. طی سی سال گذشته تنها زمانی مردم از دزدی های نظام با خبر شده اند که اختلاف در میان هیأت حاکمه وجود داشته است. یا می خواستند رفسنجانی را بی اعتبار کنند و یا بین آخوند های متنفذ اختلاف بود و زمانی که نمی توانستند بین خودشان اموال مردم را تقسیم کنند بر اثر اعتراض یکی از آنها گوشه ای از فساد به اطلاع مردم می رسید. هم اکنون نیز تمام این سرو صدا ها براثر اختلافات جناحی و انتخابات آینده مجلس است و سعی خواهند کرد با افشای پاره ای از حقایق، یا رقیب را از میدان به در کنند و یا خواستار باج سیاسی شوند. چگونه می شود مردم به دستگاهی که همانند سیستم های مافیایی با زد و بند و انواع تقلب و فساد بر مردم حکومت می کند احساس اعتماد کنند؟
اگر نمی خواستند دارو دسته احمدی نژاد را زیر فشار سیاسی قرار دهند همین اندک اخباری هم که منتشر شده است به اطلاع مردم نمی رسید. چندی پیش اعلام شد که یازده میلیارد دلار یعنی ده هزار میلیون تومان از درآمد نفت ناپدید شده است اما چون آن زمان سر تقسیم اختلافی پیش نیامده بود سرو صدا ها خوابید. نه کسی جوابی داد و نه کسی سؤالی کرد. سال ها است که مردم ایران از ماهیت فاسد این نظام آگاه هستند و اشک تمساح آقای خامنه ای نخواهد توانست کسی را فریب دهد.
اسد شیراست یا پهلوان پنبه؟
یکی دیگر از اخباری که جالب به نظر می رسد رجز خوانی های خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران است از قول اسد است. دیروز از طرف این خبرگزاری مطالبی از قول بشار اسد رئیس جمهوری سوریه منتشر شد که جز حیرت عکس العمل دیگری در خواننده ایجاد نمیکند. این خبرگزاری بی اعتبار از سوی خبرگزاری دیگری به نام «النخیل» در عراق و از سوی یک مسؤل عربی که نامش فاش نشده است، نقل قول می کند که آقای بشر اسد وزیر خارجه ترکیه را با تهدید های خود آچمز کرده است!
در این خبربازهم از قول بشار اسد درطی ملاقاتیکه دو ماه پیش میان او و داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه صورت پذیرفت، چنین نوشته اند:
” قدرتهای بزرگ خیلی خوب میدانند که اگر به هر دلیلی اولین موشک به دمشق اصابت کند، شش ساعت بعد خاورمیانه به آتش کشیده شده و آشوب و آتش در نزدیک حوزههای نفتی خلیج [فارس] ایجاد شده است و میتوانم تنگههای آبی جهانی را ببندم… فکر نکن مبالغه می کنم، تصمیم گیرندگان در کشورت و در کشورهای دیگر میدانند که میگویم و عمل میکنم یا فقط حرفش را میزنم.” و سپس بشاراسد در بخش دیگری چنین ادامه می دهد:
” آمریکا بخوبی میداند که چطور برای سرنگونی صدام کمکش کردیم، چون ما او را نمیخواستیم و دولتهای آمریکایی میدانند که علت گرفتاریشان در عراق سوریه است و ما در عراق فقط با آمریکا شوخی میکنیم و اگر [زمانی] بخواهیم هزاران نفر از نظامیانش را بکشیم، قطعا این کار را میکنیم و تردیدی به خود راه نمیدهیم ولی سیاست سوریه از گذشته این بوده است که همه برگهای خود را رو نکند.”
البته خبرگزاری پارس لازم میداند که از قول رئیس جمهور نگونبخت سوریه دو کلمه هم در مورد نقش جمهوری اسلامی لاف بزند:
” اگر هر اقدام دیوانهواری علیه دمشق انجام شود من کلا شش ساعت بیشتر نیاز ندارم که صدها موشک به بلندی جولان منتقل کنم و آن را به تلآویو شلیک کنم. در عین حال از حزبالله نیز خواهم خواست تا آتشی بر سر اسرائیل بریزد که دستگاههای اطلاعاتی آن را پیشبینی نکردهاند. همه این اتفاقات در سه ساعت روی خواهد داد اما در سه ساعت دوم، ایران ناوهای آمریکا را که در خلیج [فارس] است خواهد زد و در عین حال اهداف متعلق به آمریکا و اروپا در جهان هدف گرفته خواهند شد.”
و در پایان این مطلب می خوانیم که داود اوغلو سخنی نگفت و با رئیس جمهوری سوریه خداحافظی کرد و پس از انتقال این پیام به آنکارا، عبدالله گل رئیس جمهوری ترکیه یک روز بعد با سفر به عربستان، این پیام را به سران سعودی منتقل کرد و از طرف دیگر یک مقام اطلاعاتی ترکیه این پیام را به واشنگتن منتقل کرد. این نوع مطالب این روزها زیاد از تهران و سپاه پاسداران شنیده می شود.
ما از ترکیه توقع نداشتیم!
در پیامد این اراجیف، احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب خامنه ای که سرانجام به او اجازه داده می شود که در یک مصاحبه زنده تلویزیونی شرکت کند، دامنه اختلاف با ترکیه را نشان می دهد و از سیاست ترکیه در ارتباط با استقرار موشک های ناتو شکوه می کند.
از قرار معلوم ماه عسل جمهوری اسلامی و ترکیه به پایان رسیده است و ترکیه نیز به دنبال مردم دیگر کشورهای بزرگ مانند مصر، لیبی، سوریه و عراق دیگر نیازی به نزدیکی و همکاری با جمهوری اسلامیست نمی بیند. باید گفت یک دوره رقابت سیاسی شدید میان ترکیه و جمهوری اسلامی آغاز شده است که هردو برای به دست آورین امتیازات بیشتری در عراق و دیگر کشورهای منطقه می کوشند. در حالی که جمهوری اسلامی به عنوان یک مدل سیاسی، حتی برای اخوان المسلمین هم قابل قبول نیست، رهبران ترکیه با ظرافت موفق شدند مورد توجه بیشتر کشورهای اسلامی منطقه قرار گیرند. سیاست هوشمندانه ترکیه آشکارا مسؤولین جمهوری اسلامی را در این رقابت با شکست مواجه کرده است. همانقدر که مدل حکومتی سوریه برای کشورهای در حال تغییر خاورمیانه مطلوب به نظر نمی رسد رهبران و مردمان انقلاب های اخیر در منطقه از هر فرصتی برای دوری جستن از آنچه به نام سیستم جمهوری اسلامی در ایران معروف شده است تبرا می جویند و علناً اعلام می کرده اند که از پیمودن آن مسیر خودداری خواهند کرد. با همه هزینه های مالی، نظامی و سیاسی تندروی های جمهوری اسلامی کار را به جایی رسانده است که خالد مشعل در حضور خامنه ای در کنفرانسی که اخیرا ً در تهران انجام شد، تلویحاً حساب خود را از او و جمهوری اسلامی جدا کرد.
صاحب نظری می گفت، اگرآن روزآقای خامنه ای از نزدیکی خود با مواضع احمدی نژاد سخن می گفت امروز باید بگوید که مواضع او به نتانیاهو نزدیکتر است. امروز نه تندروهای اسرائیلی موافق وجود دو کشورمستقل فلسطین و اسرائیل هستند ونه آقای خامنه ای.
پاریس/ ۲۰۱۱/ ۵/۱۰