اکنون شِش هفته ازآغاز مبارزات مردم سوریه علیه رژیم اَسد می گذرد و در این مدت صد ها نفر قربانی این رژیم خودسر شده اند اما غرب جز حرف هیچ قدم مثبتی در این راه برنداشته است. ماه پیش شاهد بودیم که دادگاه بین المللی جرائم(International Criminal Court) اعلام کرد که در حال بررسی پرونده مسؤلین لیبی است زیرا سیصد نفرتا اکنون در این تظاهرات کشته شده اند از این جمع ۲۵۷ نفر در بنغازی و ۱۲۴ نفر در شهر زاویا.
باآنکه تا به امروز در سوریه حداقل ۴۵۰ نفرازمبارزان ضد اَسد به دست نیروهای نظامی و لباس شخصی های او جان باخته اند اما جامعه بین الملل کماکان از اتخاذ مواضع جدی در برابر این تخلف از موازین بین المللی به جز حرف هیچگونه عکس العملی از خود نشان نداده است. اینگونه به نظر می رسد که رژیم اَسد ازنوعی محافظت ازسوی قدرت های بزرگ برخوردار است. اگر غیر از این بود دادگاه بین المللی جرائم علیه بشریت در مورد او وارد صحنه شده بود اما نه تنها هیچگونه اقدامی صورت نگرفته بلکه حتی اعلام جرمی نیز تا به امروزدر شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو به ثبت نرسیده است. ازویژگیهای دنیای بی سر و سامان امروز یکی اینکه همین حکومت جنایتکار بشار اسد عضوشورای حقوق بشرسازمان ملل است و لیبی یکی دیگراز اعضای این شورای به اصطلاح محافظ حقوق بشر!
به نظر میرسد شورای امنیت سازمان ملل که توانست در مورد لیبی تصمیم اتخاذ کند در مورد سوریه با نوعی ناتوانی دست به گریبان است زیرامحافظان قدرتمند حکومتهای فاسد و دیکتاتور در جهان امروزیعنی روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل از حق وتو برخوردارند.
البته حرف بسیار فراوان زده شده است. آقای ویلیام هیک رفتار سوریه را محکوم کرده است و آقای جِی کارنی سُخنگوی کاخ سفید با بیاناتی دو پهلو عدم رضایت واشینگتن را از این رفتار دولت سوریه به ثبت رسانده است. او می گوید: ” مطمئناً ما مشغول پیدا کردن راه هایی هستیم که به دولت سوریه یاد آورشویم که رفتار آنها نادرست است و ما اعتراض خود را اعلام می داریم اما در عین حال در جستجوی وسایلی هستیم که بتوان به این خشونت ها پایان داد و به سوی اصلاحات جدی قدم برداشت.”
این نوع سخنان از سوی کاخ سفید نه تنها نومید کننده است بلکه موجب سرکشی بیشتر رژیم سوریه خواهد شد. در واقع معنای سخنان آقای کارنی این است که رژیم سوریه ازسرکوبی و قتل عام مردم خود دست بردارد و مشغول انجام اصلاحات جدی شود. باید پرسید آیا این دو روش مشابه و جایگزین یکدیگر هستند. سخنگوی آقای اوباما در جایی دیگر می افزاید :” این مربوط به مردم سوریه است که رهبران خود را انتخاب کنند” ، درست مثل اینکه امروز یک انتخابات در سوریه جاری است و مردم به جای خیره شدن در دهانه تانک های «ت-۷۲» در در شهر دِرعا مشغول مطالعه در مورد نوع حکومت آینده هستند. آقای کارنی ادامه می دهد : “هر کشوری متفاوت است ” چه فرمایش حکیمانه ای! باید از ایشان پرسید چه عواملی سوریه را از دیگر کشورها متفاوت می کند و آیا حقوق بشر و دفاع از جان انسان ها تنها در مواردی که با منافع و سیاست قدرت های بزرگ هماهنگ است باید محترم شناخته شود؟ مسلماً آنچه در پشت این سخنان نهفته است منعکس کننده پاره ای از خوشبینی ها و امید های واهی واشنگتن به حکومت سوریه و نقشی که گمان میکردند میتواند در منطقه بازی کند مربوط می شود.
آمریکا یی ها برای بهبود روابطشان با سوریه بسیار کوشیده اند و گمان می کنند که می توانند با استفاده از اَسد آرامشی در روابط بین سوریه و اسرائیل ایجاد کنند، چنین خوشبینی ها نه تنها معقول به نظر نمی رسد بلکه در شرایط عینی امروز اگر رژیم اَسد از حوادث کنونی جان سالم به در برد برای بازیابی حیثیت خود و ایجاد محبوبیت کاذب موضعی شدیداً ضد غربی و ضد اسرائیلی اتخاذ خواهد کرد. بنابراین امید بستن به اینکه اَسد خواهد توانست برای پیشبرد صلح میان اعراب و اسرائیل مفید واقع شود از همان سلسله محاسبات اشتباهی است که واشنگتن در مورد آنها تخصص دارد. سوای نقش احتمالی اَسد در بهبود روابط میان اعراب و اسرائیل، دو مورد دیگر هم احتمالاً موجب شده است که رفتار غرب در قبال سوریه با آنچه در لیبی می گذرد متفاوت باشد. اول این که سوریه نفت چندانی ندارد و آن اندکی هم که دارد زیاد مرغوب نیست. دوم اینکه بر خلاف لیبی اغتشاشات سوریه موجب ازدحام مها جران غیر قانونی به اروپا نخواهد شد. در واقع باید گفت تقارن اتفاقات لیبی و طغیان مردم سوریه یکبار دیگر این درس را برای ناظران صحنه بین المللی تکرار کرده است که قدرت های بزرگ پیرو منافع ملی خود هستند و نه الزاماً ایده آلهای انسانی و معنوی. این نکته را نیز نباید نا گفته رها کرد که پاره ای ازناظران سیاسی غرب نگران آن هستند که مخالفان اسد ممکن است از خود اوبرای منافع غرب در منطقه خطرناکترباشند. اینجا نیز مشاهده میشود که رخوت وسستی در نشان دادن عکس العمل شدید علیه فجایع حکومت سوریه منوط و مربوط به تخیل حفاظت احتمالی از منافع ملی است و نه اعتقاد به اصالت احترام به حقوق بشر.
واضح است که در مورد سوریه و لیبی ما دو مورد بسیار متشابه را مشاهده می کنیم، تقارن این دو با یکدیگر به خوبی نشان می دهد که تفاوت چندانی میان این دو حادثه وجود ندارد. حتی باید گفت که شدت عمل رژیم بشار اَسد بسیار نگران کننده تر از اعمال قذافی است. همانگونه که شاهدیم در مدتی کمتر از دو هفته تعداد کشته شدگان که می تواند یکی از موارد مقایسه دو رویداد باشد بسیار سنگین تر است، اما با این همه عکس العمل محافل بین المللی بسیار متفاوت است. شاید یکی دیگر از دلایل این سستی و رخوت کشورهای غربی در نشان دادن عکس العمل به حوادث سوریه مربوط باشد به عدم امکان تصویب قطعنامه مورد نظر درشورای امنیت، زیرا روسیه و چین کماکان شریک دزد و رفیق قافله هستند. همانگونه که در مورد جمهوری اسلامی عمل کرده اند در مورد سوریه نیز علیه مردم و در کنار نظام آدم کش سوریه قرار خواهند گرفت.
یکی دیگرازجوانب جالب توجه تراژدی سوریه عکس العمل حکومت جمهوری اسلامی به این حوادث است. اگر امروز کسی که در ایران زندگی میکند به منابع خبری جهان آزاد دسترسی نداشته باشد، کاملا از آنچه در سوریه میگذرد بی اطلاع خواهد بود زیرا نظام انتشار هرگونه خبری رادر موردقیام مردم سوریه ممنوع اعلام کرده است. اتفاقات سوریه نمیتوانست در زمانی نا مساعدتر از امروز برای رژیم تهران بوقوع بپیوندد. درست زمانی که رژیم با بوق و کرنا میخواست از جنبش حق طلبانه ملتهای عرب سوء استفاده و بهره برداری کند،با کشیده شدن دامنه” بهاراعراب” به سوریه همه نقشه ها و افسانه های رژیم تهران نقش بر آب شد و از آن بد ترزمانی که رژیم سوریه ساقط شود شیشه عمرنظام جمهوری اسلامی را باید شکسته شده تصور کرد. آنهمه سرمایه گذاری مادی و معنوی، خانه های امن برای روز مبادا، پل ارتباطی با حزب الله لبنان و حماس در غزه، و بسیاری دیگرمحاسبات وامیدهای سیاسی، اقتصادی و نظامی رهبران جمهوری اسلامی نقش برآب خواهدشد. تقبل هزینه سیاسی و معنوی دخالت در امور داخلی سوریه با ارسال مهمات و نفرات نشانه ای از اضطراب وترس جمهوری اسلامی از احتمال سقوط بشار اسد است.
تغییر اوضاع و سقوط حکومتهای متمایل به غرب در تونس و مصررا حاکمان تهران سعی کردند کماکان به سود خود مصادره کنند. از اینرو گفتاروپیشبینی غیر منتظره هفته پیش عمروموسی دبیر کل اتحادیه اعراب و کاندیدای ریاست جمهوری مصر در انتخابات ماه سپتامبرکه بعد ازکشورهای عرب منطقه، نوبت رژیم تهران است، برای رهبرمعظم بسیارناخوش آیند بود و موجب خواهدشد که بر کمکهای سرشار جمهوری اسلامی به رقیب انتخاباتی او، ویارغاررژیم، محمد البرادعی، بازهم افزوده شود. باگسترش طغیان مردم کشورهای عرب به سوریه، قافیه بر مبلغان ومفسران رژیم دروغپرداز آنقدر تنگ شد که تصمیم گرفتند همه گزارشهای مربوط به سوریه راکه از مهمترین اخبارروز است سانسورو “ممنوع الانتشار”کنند و یکباردیگر برای جمع آوری بشقابهای ماهواره ای به خانه های مردم هجوم آورند. از سوی دیگررژیم تهران به خاطر پیشگیری از سقوط محتمل رژیم بعثی سوریه از هیچ تلاشی، پنهان و اشکار،خود داری نخواهد کرد.
بیست و هفتم اوریل دوهزارویازده میلادی پاریس-